توضیحات
(Last Updated On: مارس 14, 2023)معرفی پرسشنامه رایگان پرسشنامه ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری: {روی لینک های زیر کلیک نمایید}
دانلود رایگان پرسشنامه ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری
_______________________________________________________________________________
قسمتی از بودجه بندی سرمایه ای در مدیریت:
فهرست
مقدمه
ارزیابی سرمایهگذاری در داراییهای ثابت، تصمیمگیری در خصوص انواع سرمایهگذاریها و انتخاب مناسبترین پروژه، که در مجموع فرایند بودجهبندی سرمایهای را تشکیل میدهند، از مهمترین مباحث در مدیریت مالی محسوب میشوند. سرمایهگذاری بلندمدت، مستلزم تخصیص مقادیر متنابهی وجه نقد است و همچنین منجر به ایجاد تعهدات بلندمدت میگردد که این امر با تصمیمات اساسی واحد انتفاعی که آثار آن در بلندمدت آشکار میشود، ارتباط مییابد. بنابرانی ضرورت دارد از روشهای علمی و کاربردی مختلفی برای ارزیابی این گونه فعالیتها استفاده شود.
در تصمیمات سرمایهگذاری، فعالیتهایی نظیر توسعه ظرفیت تولید، جایگزین نمودن و تعویض ابزار و ماشین آلات قدیمی تولیدف تغییر روشهای تولید مانند مکانیزه نمودن آن، یا سایر تغییراتی که به لحاظ همگانی با شرایط محیطی، ضرورت مییابند، مدنظر میباشند
اهمیت بودجهبندی سرمایهای
تنظیم برنامههای بلندمدت سرمایهگذاری، امکان تداوم فعالیت آنها را فراهم ساخته و تحقق اهداف را تسهیل میبخشد. بودجهبندی سرمایهای در حقیقت برنامهای مالی است که طبق آن، مخارج سرمایهای یک واحد انتفاعی پیشبینی میگردد.
بودجه بندی سرمایهای، ابزار تصمیمگیری بلندمدت، برای ایجاد ظرفیت عملیاتی واحد انتفاعی است
مخارجی که برای ایجاد ظرفیت عملیاتی صرف میشوند به عنوان مخارج سرمایهای شناخته شده و با سرمایهگذاری در داراییهایی با عمر طولانی سروکار دارند از جمله فعالیتها، در فرایند بودجهبندی سرمایهای تجزیه و تحلیل مالی پروژههای سرمایهای است که این امر، اهمیت بودجهبندی سرمایهای را بیشتر میسازد، زیرا تجزیه و تحلیل یاد شده در تصمیمگیری و انتخاب مناسبترین شیوه، اثر قابل توجهی دارد.
فرایند بودجهبندی سرمایهای
بودجهبندی سرمایهای، فرایند ارزیابی سرمایهگذاری در داراییهای بلندمدت و انتخاب مناسبترین آنها از طریق تجزیه و تحلیل مالی پروژهها با استفاده از روشهای علمی و کاربردی است. مخارج سرمایهای برای این دوره بودجه برآورد و پیشبینی میگردد.
فرایندی بودن بودجهبندی سرمایهای بدین مفهوم است، که، ابتدا اهداف میباید مشخص گردد، سپس میزان سرمایهگذاریها باید تعیین شود در نهایت با استفاده از روشهای مختلف ارزیابی پروژههای سرمایهای، مناسبترین بدیل از نظر عملی بودن، اقتصادی بودن و سودآور بودن انتخاب گردد.
تعریف بودجهبندی سرمایهای
بودجهبندی سرمایهای عبارت است از فرایند ارزیابی مخارج سرمایهای، و انتخاب پروژه سرمایهگذاری که دستیابی به اهداف را تسهیل کند و بالاترین نرخ بازدهی را تأمین نماید و ارزش واحد انتفاعی را افزایش دهد
ویژگیهای بودجهبندی سرمایهای
اغلب پروژههای بودجهبندی سرمایهای، تخصیص منابع عمدهای را ایجاب میکند. به عبارت دیگر، منابع مالی (وجوه نقد) زیادی باید در اجرای آن صرف و هزینه نمود.
تصمیمات بودجهبندی سرمایهای معمولاً موجب ایجاد تعهدات بلندمدت میشود. زیرا پروژههای مورد بررسی اغلب عمر مفیدی بیش از یک سال دارند. همچنین هرچه عمر مفید پروژهای طولانیتر باشد، پیشبینی درآمدها، مخارج یا صرفهجویی در مخارج آتی ناشی از آن مشکلتر میشود.
تصمیمات بودجهبندی سرمایهای بر تصمیم گیری کلیتری در مودر هدفها و سیاستهای بلندمدت واحد تجاری- تولیدی مبتنی است.
وظایف مدیر مالی:
مدیران مالی در راستای هدف اصلی مدیریت مالی، آن هدف را به هدفهای آنی تر و سهل الوصول تر ترجمه می کنند. بر این اساس وظایف مدیران مالی از دو دیدگاه قابل بررسی است:
الف) وظایف مدیر مالی از دیدگاه نقدینگی و سود آوری
ب) وظایف مدیر مالی از دیدگاه آنچه که باید اداره گردد.
وظایف مدیر مالی از بعد نقدینگی شامل موارد زیر است:
۱ – پیش بینی جریان نقدی
۲- تامین منابع مالی
۳- اداره جریان منابع مالی داخلی.
وظایف مدیر مالی از بعد سودآوری شامل موارد زیر است:
۱- کنترل هزینه
۲- قیمت گذاری
۳- پیش بینی سود
۴- اندازه گیری بازده مورد نظر.
وظایف مدیر مالی از دیدگاه آنچه که باید اداره گردد شامل موارد زیر است:
۱ ـ مدیریت دارائیها
۲ ـ مدیریت منابع مالی
به طور کلی، مدیر مالی اولا به عنوان یکی از تصمیم گیرندگان واحدهای اقتصادی در گروه مدیران شرکت برای حداکثر ساختن سود مشارکت دارد و ثانیا به عنوان کارشناس مسائل مالی مدیریت مالی واحد تجاری را بعهده می گیرد.
روشهای تحلیل گری قیمت سهام در بورس اوراق بهادارو مخاطره بازده در بورس
یکی از عواملی که در توسعه و رشد بازار سرمایه نقش موثری دارد آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل گیری آنها است . بی شک از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه می توان ریسک بازار سرمایه یا مخاطره سرمایه گذاران را تقلیل داد و جلوی ضرر و زیان افراطی و ناشی گری حاصل از برآیند سرمایه گذاری را خنثی نمود . با توجه به سیاست های اخیر بورس اوراق بهادار در خصوص گسترش جغرافیایی و موضوعی بورس که در پی آن تالارهای متعدد منطقه ای در اقصی نقاط کشور ایجاد شده است یقیناً می طلبد که فرهنگ عامه سرمایه گذاری در بازار سرمایه تقویت گردد .
یکی از این عوامل موثر و تقویت کننده که به نوبه خود می تواند سبب تداوم رشد و توسعه بورس اوراق بهادار گردد و سر منشاء گفتمان بهتری در مدیریت نقدینگی جامعه و مبحث فاینانس شرکتها باشد، بدون تردید گسترش آموزش های مورد نیاز جهت انجام معاملات سودمند و در وهله بعد آموزشهای لازم در خصوص مهارت تحلیل گری و تجزیه و تحلیل اوراق بهادار است. زیرا هر اندازه که بینش و درک سرمایه گذاران و معامله گران در این زمینه ها افزایش یابد از رکودهای لحظه ای ، ترقی قیمت ها بصورت حبابی و واکنش های نابهنگام درمعاملات جلوگیری می کند و نه تنها شفافیت و روشنگری در معاملات را تقویت می کند بلکه بازار را به سمت و سوی کارا بودن سوق خواهد داد . بدیهی است که این امر با افزایش انگیزش سهامداران ، رقم معاملات در بورس را نیز ترقی داده و از نظر حجم معاملاتی فاصله بورس ایران را با کشور های همردیف خود کاهش خواهد داد . با این مقدمه کوتاه مقاله حاضر بیان می دارد که در خصوص آنالیز قیمت سهام و سرمایه گذاری در دارائیهای مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادین (Fundamental) روش چارتیست یا تکنیکال (Technical) و روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) است که در ادامه این مبحث به آنها پرداخته می شود .
۱- روش بنیادین
در بازار سرمایه ارزش سهام بر اساس میزان منافع آتی و اطمینان از تحقق آنها تعیین می گردد و هر اندازه اطمینان نسبت به کسب بازده بیشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمایه و سود آن کمتر می رسد .
عوامل و متغیرهای متعددی در بازار سرمایه و در سطح کلان کشور بر روی قطعیت یا عدم قطعیت سود و نیز تغییرات قیمت دارائیهای مالی اثر می گذارد . به همین خاطر روش بنیادین به بررسی دقیق عوامل محیطی که ممکن است بر روند حرکت قیمت سهام و به تبع آن بر بازده دارائیهای مالی تاثیر گذارد می پردازد . در این روش به منظور تحلیل گزینه های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بایستی به سه مرحله اساسی ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه نمود .
الف- بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور :
در نظام کنونی اقتصاد جهانی ، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادی را ایفاء می کند و وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی کشور در حال و آینده تاثیر بسزایی بر میزان سود آوری شرکتها خواهد گذاشت . بنابراین در تحلیل بنیادین ابتداً بایستی تغییر و تحولات اوضاع اقتصادی حال و جهت گیری های آتی بدقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخص های کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم ، تولیدات ملی ، نرخ بهره ، نرخ ارز ، میزان بیکاری ، نرخهای رشد اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی دولت و سایر نهادهای تاثیر گذار است که تحلیل گر با بررسی آنها پیش بینی های دقیق تری از وضعیت بازار سهام و صنعت خاص بعمل می آورد و از دور نمای آتی سهام موجود در بازار و بالحض سهام شرکت مورد نظر مطلع می گردد .
ب – بررسی صنعت مورد نظر : دومین مرحله از تحلیل بنیادین بررسی وضعیت و موقعیت فعلی صنعت مورد نظر و روند رشد آتی آن است . سهامداران و معامله گران برای شرکتهایی که در صنایع روبه رشد و سود آور فعالیت می کند ارزش بیشتری قایل هستند . عوامل مطلوب صنعت در این تحلیل عبارتند از :
ب – ۱- تقاضای رو به رشد و فزاینده برای محصولات یا خدمات آن صنعت
ب – ۲- برخورداری از ویژگی ممتاز به گونه ای که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی برای نفوذ در بازار داخلی نباشند . ویژگی ممتاز می تواند از نیروی کار ماهر و متخصص ، اسم و رسم تجاری مناسب ، فناوری پیشرفته تولید و سهم بازار در خور توجه ناشی شود
ب – ۳- محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت که در این حالت هر چقدر تعداد کالاهای جانشین محدودتر باشد موقعیت بازاری آن صنعت ، مطلوبتر خواهد بود .
ب-۴- دخالت محدود ارگانهای تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف فعالیت آنها یک عامل مثبت تلقی می گردد زیرا مداخله نهادهای دولتی در فعالیت شرکتها و اتخاذ تصمیمات اثرگذار توسط آنها موجبات تضعیف حیطه عملکرد مدیریت و نوسانات حاد قیمت سهام و بازده شرکت را فراهم می آورد .
ب-۵- استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز گاهاً فشردگی بازار صنعت مورد نظر باعث می گردد که رقباء جدید به آسانی وارد آن صنعت نگردند و بازار صنعت دستخوش نوسانات ناشی از ورود آنها قرار نگیرد .
تجزیه و تحلیل شرکت
در مرحله سوم تحلیل بنیادین ، تحلیل گر بازار سرمایه بعد از انتخاب صنعت مناسب بایستی شرکتی را از میان شرکتهای موجود در آن صنعت با توجه به معیارهای زیر انتخاب نماید .
ج-۱- موقعیت رقابتی برتر شرکت : در هر صنعتی شاید دهها شرکت و موسسه به فعالیت بپردازند لیکن ممکن است تنها چند شرکت عمده موفقیت چشمگیری در بازار داشته باشند بررسی موقعیت رقابتی شامل میزان فروش و نرخ رشد آن ، سهم بازار شرکت از صنعت ، کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آنها و سایر عوامل خاص رقابتی می باشد .
ج-۲- کیفیت عملکرد مدیریت شرکت : از آنجا که موقعیت هر شرکت وابسته به قابلیت ها و تواناییهای مدیریت آن است لذا بایستی در وهله اول به خصوصیات و ویژگیهای مدیران آن شرکت همانند تجربه ، تحصیلات ، موفقیت های قبلی ، نوآوری ، ابتکارات و جدیت و تلاش آنها توجه نمود . و در وهله دوم اعمال مدیریت یعنی کارایی مدیریت در اداره دارائیها ، تولید و عملیات ، فروش محصولات ، به خدمت گرفتن فناوری جدید وعرضه محصولات جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
ج-۳- بررسی موقعیت مالی شرکت از قبیل نسبت های سود آوری ، بدهی ، کارایی و نقدینگی و مقایسه آن با گذشته شرکت و رقباء موجود در صنعت است .
بررسی ها نشان می دهد که تحلیل بنیادین از توان بالقوه ای برای تشخیص وضعیت کلان اقتصاد حاکم برخوردار است و تغییر و تحولات جاری شرکتها را به خوبی در تیررس نگاه خود قرار میدهدو نیز مهارت نگاه نمودن از بالا به پائین را به تحلیل گران می آموزاند و با این مشخصه ها ضمن اینکه احتمال بدست آوردن منفعت مورد انتظار را تقویت می کند نوعی منطق گرایی مالی را نیز به سرمایه گذاران عرضه می دارد . مزیت اصلی تحلیل بنیادین کاربرد فراوان اش در سرمایه گذاری های میان مدت وبلند مدت است .
۲- روش تکنیکال
متخصصین و معتقدین روش تکنیکال (Technical) بر این باورند که در بازار سهام ، تمامی اطلاعات موردنیاز در قیمتها نهفته است . و با تمرکز بر روی قیمت های دوره های قبل و زمان حال سهام و پیش بینی آتی آن می توان از یک انتخاب مناسب در بازار سود جست . در واقع تکنیکالیست ها بر عکس بنیادگراها که به چرایی قیمت ها تاکید داشتند بر روی «چیستی قیمت تمرکز دارند» . این نوع سرمایه گذاری با استفاده از مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده آن و امکان تکرار الگوهایی مشابه صورت می پذیرد . زیرا تکنیکالها ابراز می دارند که تمامی وقایع جاری اقتصادی کشور و نیز صنعت و انتظارات سهامداران نهایتاً بر قیمت سهام تاثیر گذاشته است . لذا بایستی پیشینه تاریخی و نمودار قیمت سهام بدقت بررسی گردد .
در واقع تحلیل گر یا تکنسین صرفاً به یک روند قیمتی نیاز دارد که در قالب نمودار (Chart) عرضه می شود به همین دلیل به تکنسین ها ، چارتیست نیز گویند . چارتیست ها عنوان می دارند که قیمتهای کنونی یک سهم که به نظر تصادفی می رسد ممکن است بتدریج به الگوهای قابل تکراری تبدیل شوند . این تکرار قیمتها یک روند (Trend) را ایجام می کند که می تواند حالت صعودی (uptrend) یا نزولی (Down Trend) به خود گیرد و نوع معامله (Trade) در هر یک از حالت متمایز از دیگری خواهد بود .
استراتژی معامله گر ( یا سهامدار ) برای تعیین زمانهای خرید یا فروش بستگی مستقیم به مدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد. این زمانها می تواند بسیار کوتاه در حد چند ساعت یا نسبتاً طولانی به چندین سال برسد . که عملاً در بازار سهام ایران بدلیل محدودیت های قانونی موجود و فقدان سیستمهای خرید و فروش بلادرنگ (Real Time) خرید و فروش در کمتر از یک هفته عملاً امکان پذیر نیست . این متد تحلیل نیاز به یک شعور باز و عاری از هرگونه تعصب به سهام شرکت مورد نظر دارد تا تحت تاثیر شایعات و اطلاعات نادرست و گمراه کننده قرار نگیرد و همچنین نیاز به نرم افزار محاسباتی است که اطلاعات شرکتها را بعنوان ورودی پذیرفته و خروجی آن نموداری از روند قیمت ها باشد .
عوامل اصلی موفقیت در این روش نیازمند داشتن تبحر ، ممارست و یادگیری مداوم و توانایی در مهارتهای زیر است .
۱- مطالعه و بررسی عمیق که باید با صرف وقت و در آرامش و بدور از هیاهوی بازار و خصوصاً شایعات صورت گیرد .
۲- تصمیم گیری به موقع و قاطعانه خرید یا فروش که بلافاصله باید به آن عمل کرد .
۳- بعد از اقدام ( خرید یا فروش سهم ) رفتار آن همواره زیر ذره بین قرار گیرد و بررسی و تحلیل حالت استمرار داشته باشد .
مراحل بررسی قیمت سهام توسط چارتیست ها یا تکنیکالیست ها به قرار زیر است :
۱- انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی ( همانند تغییرات قیمت در هر ساعت ، روز ، هفته ، ماه و … ) و نیز انتخاب اشکال نمودار از قبیل میله ای ، خطی ، شمعی (Gandlistick) که معمولاً از مورد آخری جهت نشان دادن روند ها استفاده بعمل می آورند .
۲- بررسی روند شاخص کل
۳- بررسی روند شاخص ۵۰ شرکت برتر ( خصوصاً اگر سهم مورد نظر بین این شرکتها باشد )
۴- روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دوره های روزانه وهفتگی و برای افق بلند مدت دوره های ماهانه بررسی می گردد .
۵- تعیین سطح مقاومت (Risstance) یا حد بالای قیمت و سطح حمایت (Support) یا حد پائین قیمت و نقطه پرش (Breakout) یا قیمتهای بالاتر از دو نقطه فوق الذکر است . در این حالت فرصت های خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمایتی و مقاومتی مشخص می شود که نحوه تعیین اینگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درک تکنسین ها بستگی دارد که بدقت حرکات بازار را تشخیص می دهند و از روند گذشته نتیجه گیری بهتری داشته باشند .
۱- تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام
۲- ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها
– بهینه نمودن ترکیب سهام ( پرتفوی )
۴- ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام
تحلیل پرتفوی ، کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و بازده و نیز تجزیه و تحلیل بازار دارد و به همین خاطر نرم افزارهای طراحی شده است که قابلیت محاسبه ریسک بازار و مقایسه آن با ریسک صنعت و شرکتها را دارد .
در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایه گذار به بازده بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب ، بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پرتفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا (Beta)محاسبه می شود . این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای است .
نتیجه گیری :
در تجزیه و تحلیل قیمتهای سهام و گزینش تصمیمات سرمایه گذاری هر سه روش فوق الذکر کاربرد زیادی دارند لیکن ترکیبی از هر سه متد قدرت تشخیص و رویه های انتخاب بهتری را به سرمایه گذارعرضه می دارد . بطوریکه روش بنیادین از دید کلی وضعیت کنونی بازار و دور نمای آتی را شناسایی می کند . روش تکنیکال با بررسی دقیق قیمتها می خواهد
اشتباهات گذشته تصمیم گیری را تکرار نکند و از لغزش ها دوری جوید و پیش بینی خود را بر منطق دقیق و عاری از هرگونه احساسات فردی استوار نماید . در حالیکه روش MPT نیز که اساس و پایه تحلیل های موجود بازار سرمایه است درصدد این است که از ریسک های غیرسیستماتیک اجتناب نموده و یا کاهش داده و به کسب بازده معقول ( نسبت به ریسک آن ) بیاندیشد. اما تجربه نشان داده است که ترکیب روشهای فوق ابزاری به مراتب بهتر جهت تحلیل قیمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهای سهامی که سرمایه گذاران آن زیاد حرفه ای بنظر نمی رسند .
هیچ روش قابل اطمینان و معتبری درباره پیش-بینی نرخهای مبادله ارز وجود ندارد. این جمله شاید به نظر شگفتی آور نباشد، اما همه ما دوست داریم که با قابلیت اطمینان و با اتکا به نیرویی بتوانیم نرخهای مبادله را به درستی ارزیابی و پیش¬بینی کنیم. پژوهشگران زیادی نسبت به توانایی پیش¬بینی آینده نرخهای مبادله ارز بررسی و تحقیق کرده¬اند. پل او شواهد محکمی مبنی بر پیش¬بینی دقیق نرخهای مبادله پیدا نکرد. با این وجود وی با تکیه بر شواهد در دسترس دریافت که پیش-بینی¬کنندگان حرفه¬ای با استفاده از یک اسلوب معین نسبت به اشخاص عادی، بهتر نرخهای مبادله را ارزیابی و برآورد نموده¬اند. برای مثال آنها از نرخهای سلف سه ماه آینده استفاده کرده¬اند. البته این مطلب نمی¬گوید که نرخهای سلف برآورد¬کننده مناسبی است. در مجموع لویچ اشاره کرد که بوسیله ابزارها و شاخصهای دردسترس معمولا حرکتها و روند آینده به خوبی قابل پیش¬بینی نیست. پژوهشهای دیگر نیز توسط برخی دانشجویان دانشگاههای آمریکا انجام گرفته است. آنها دریافتند که روندها قابل برآورد و پیش¬بینی نیستند.
نمودارها توانایی پیش¬بینی آینده را ندارند و تنها تصویری از آنچه در حال جریان دارد را نشان می¬دهند و می¬توانند به معامله¬گران بگویند که هر زمان اخبار جدید از راه برسد، ممکن است روند جاری شکسته شود، اما اگر پیش¬بینی نرخ مبادله ارز قابلیت اتکا و اطمینان ندارند، چرا معامله¬گران خود را زحمت می¬دهند؟
همانطور که می دانیم، هیچ تضمین و اطمینانی نسبت به پیش¬بینی دقیق روند نرخهای مبادله وجود ندارد، اما ابزارهای سودمند، تئوریهای اقتصادی کارآمد، معیارهای ویژه دادوستد در دسترس معامله¬گران هستند. آنها با بهره¬گیری از توانایی تفسیر بنیادهای اقتصادی، تکنیکهای نموداری و بکارگیری ابزارهای مفید و تجربیات شخصی شانس داشتن معاملات سودآور را افزایش می¬دهند. برخی تحلیلگران اغلب برای پیش¬بینی افقهای زمانی کوتاه¬مدت (یک روزه یا یک هفته) از روشهای نموداری و تفسیرهای تکنیکی استفاده می¬کنند و معمولا روندهای بلند¬مدت (سه ماه) را با استفاده از تئوریهایی همچون برابری قدرت خرید تحلیل می¬کنند.
مسیر و برنامه¬ای برای سرمایه گذاری و تجارت در بازارهای مالی
آیا مایل هستید به عنوان یک معامله گر پا به گستره بزرگ و ژرف بازارهای مالی بگذارید؟
متن خلاصه شده زیر فرایند تجارت و سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار داده است. فرایند تصمیم گیری و مراحل گام نهادن به بازارهای مالی به صورت زیر ترسیم شده است:
۱- بررسی اهداف با توجه به دوره های زمانی
پیش از گام نهادن در بازار تصمیم جدی بگیرید. تصمیمی که برای کار و فعالیت در بازارهای مالی می¬گیرید نباید ساده انگارانه¬ باشد. برخی از تصمیمات انسان در زندگی راهبردی و استراتژیک قلمداد می شود و در واقع اشاره بر فعالیتهایی دارد که بازگشت و تغییر مسیر کلی در آن هزینه¬های معنوی و مادی بالایی را دربرمی¬گیرد. از ابن رو جبنه های پذیرفتن کار در بازارهای مالی پیش از هر اقدامی باید بررسی و تحلیل شود. گزینش بازارهای مالی برای کار و فعالیت روزانه یک تصمیم راهبردی در زندگی است و برای آن باید برنامه ریزی نمود و هدفهای کوتاه مدت و بلندمدت معینی باید ترسیم شود. اهداف و چشم اندازهای هر کسب و کار نخستین گام در تجارت است .هرگاه بازده یک دارایی بطور دقیق قابل پیش بینی نباشد، سرمایه گذاری در آن دارایی همراه با ریسک است. مثلا چون بازده سرمایه گذاری در سهام عادی بطور دقیق قابل پیش بینی نیست، سرمایه گذاری در سهام عادی همراه با ریسک است اما چون با سرمایه گذاری در اوراق قرضه دولتی اصل و بهره آن حتما دریافت خواهد شد، سرمایه گذاری در اوراق قرضه دولتی همراه با ریسک نیست.
اندازه گیری مخاطره برای اندازه گیری مخاطره طرحهای سرمایه گذاری، از انحراف معیار استفاده می شود. انحراف معیار، عدم قطعیت یا مخاطره جریان نقدینه را نشان می دهد. ضریب تغییرات معیاری نسبی است که بصورت درصد بیان می شود.
مخاطره مجموعه دارایی و پراکنده سازی یا متنوع ساختن داراییها
هر گاه تمام پول شخص در یک نوع دارایی سرمایه گذاری شود، بازده ای که او به دست می آورد فقط به بازده همان دارایی بستگی پیدا می کند. در این حالت ریسک سرمایه گذاری بالاست. اما اگر پول شخص در چندین دارایی سرمایه گذاری شود، چنانچه یکی از داراییها متحمل زیان شود، بازده داراییهای دیگر آن را به احتمال زیاد جبران خواهد نمود. لذا شخص با توزیع پول خود بین چند نوع دارایی می تواند ریسک را کاهش دهد . به این کار پراکنده سازی داراییها به خاطر اجتناب از ریسک می گویند.
از آنجا که در دنیای واقعی داراییهایی با همبستگی کاملا منفی نایاب است، متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری باعث حذف کامل ریسک نمی شود لیکن میزان ریسک را تا حد زیادی پایین می آورد. مطالعات تجربی ضریب همبستگی بازده اوراق بهادار شرکتهای مختلف را حدود ۵/۰ تا ۶/۰ مشخص کرده اند.
نکته دیگر این است که سرمایه گذار باید به مخاطره کل مجموعه سرمایه گذاری خود و چگونگی تاثیر یک سهام بر روی مخاطره کل مجموعه توجه داشته باشد نه مخاطره یک سهم خاص.
مخاطره و نرخ بازده مجموعه داراییها
نرخ بازده مجموعه داراییها، میانگین موزون بازده داراییهای موجود در مجموعه مزبور است. وزنهای مورد استفاده در محاسبه میانگین موزون، سهم هر دارائی از کل مجموعه می باشد. مثلا اگر ۴۰% از کل مبلغ سرمایه گذاری شما در سهام شرکت الف با بازده ۳۰% و ۶۰% آن در سهام شرکت ب با بازده ۱۵% سرمایه گذاری شده باشد، میانگین موزون بازده مجموعه دارائیهای شما بصورت زیر محاسبه ی گردد:
۲۷% = (۳۰% × ۴۰% ) + (۲۵% × ۶۰% )
متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری، ریسک سرمایه گذاری (که با انحراف معیار اندازه گیری می شود) را کاهش می دهد. در دنیای واقعی هر چه تعداد سهام موجود در در مجموعه سرمایه گذاری بیشتر باشد، ریسک مجموعه به میزان بیشتری کاهش می یابد اما اضافه نمودن تعداد بسیار زیادی اوراق بهادار در مجموعه، ریسک سرمایه گذاری را بطور کامل حذف نمی کند بلکه میزانی از مخاطره همیشه وجود دارد. این مخاطره باقیمانده را مخاطره کلی بازار می نامند.:
بتا به عنوان معیار اندازه گیری مخاطره
آن قسمت از ریسک که با متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری قابل حذف است را ریسک غیر سیستماتیک و آن قسمت از ریسک که امکان حذف آن با متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری امکان پذیر نمی باشد را ریسک سیستماتیک می نامند. ریسک غیر سیستماتیک مربوط به عوامل داخلی شرکتها و ریسک سیستماتیک مربوط به عوامل کلان بازار است.
میزان ریسک سیستماتیک هر شرکت را با بتا ( β ) اندازه گیری می کنند. بتای یک سهم نشان دهنده درجه حساسیت بازده آن سهم به بازده کل بازار می باشد. بطور مثال اگر بتای سهام شرکت الف ۸/. باشد نشان دهنده آن است که اگر بازده بازار ۱۰% افزایش پیدا کند، بازده سهام شرکت الف ۸% افزایش پیدا می کند و که اگر بازده بازار ۱۵% کاهش پیدا کند، بازده سهام شرکت الف ۱۲% (۱۲% = ۱۵% × ۸/۰) کاهش پیدا می کند.
بتای کل بازار یک است و بتای یک مجموعه متنوع سرمایه گذاری نیز برابر یک است زیرا نمونه ای از کل بازار می باشد.
برای محاسبه بتای یک مجموعه سرمایه گذاری باید میانگین موزون بتاهای تمام سهام موجود در آن مجموعه را محاسبه نمود. برای مثال اگر شخصی ۴۰% از کل مبلغ سرمایه گذاری خود را در سهام شرکت الف و ۶۰% آن را در سهام شرکت ب سرمایه گذاری کرده باشد و بتای شرکت الف ۸/۰ و بتای شرکت ب ۵/۱ باشد، بتای مجموعه سرمایه گذاری بصورت زیر محاسبه می گردد:
۲۲/۱ = (۸/۰ × ۴۰% ) + (۵/۱ × ۶۰% )
خط بازار سهام
بتا نشان دهنده آن قسمت از ریسک است که با متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری قابل حذف نمی باشد. با توجه به این که افراد جامعه ریسک گریزند و فقط در صورتی ریسک بیشتر را می پذیرند که بابت آن بازده بیشتری کسب نمایند، نرخ بازده مورد انتظار افراد از سهام شرکتها تابعی از ریسک سیستماتیک آنها (بتا) می باشد. یعنی هر چه ریسک سیستماتیک سهام شرکتی بیشتر باشد، سرمایه گذاران خواستار بازده بالاتری از سهام آن شرکت هستند. لذا ارتباط بین بتا و بازده مورد انتظار سهامداران بصورت زیر است:
در فرمول فوق، نمادها بصورت زیر تعریف می شوند:
Kj = i+ β( km-i)
Kj : نرخ بازده مورد انتظار سهام شرکت j
i : نرخ بازده بدون ریسک
km : نرخ بازده مورد انتظار بازار
بتا (شاخص نسبی ریسک یا ریسک سیستماتیک)
به (i ـ km ) جایزه پذیرش ریسک (صرف ریسک) گفته می شود. بازده:
بازده پاداشی است که سرمایه گذار در سرمایه گذاری بدست می آورد. نرخ بازده از روش زیر محسابه می گردد:
نرخ بازده ؛ قیمت دارای در پایان دوره ؛ ارزش دارایی در ابتدای دوره ؛ سود و یا سایر دریافت ها.
در هر سرمایه گذاری، سرمایه گذار از دو قسمت منتفع خواهد شد: تغییر قیمت در دارایی ؛ سود یا سایر دارایی ها.
بازده نسبی: در محاسبه بازده به روش بازه نسبی با افزودن عدد یک به بازده کل، بازده نسبی به دست می آید. با انجام این کار بازده منفی حذف شده و در صورتی که واقعاً بازده منفی در یک سرمایه گذاری ایجاد شود، در بازده نسبی به صورت عددی کوچکتر از یک بیان خواهد شد.
مراحل بودجهبندی سرمایهای
۱- شناسایی پروژههای سرمایهگذاری: در این مرحله، پروژههای بالقوه سرمایهگذاری شناسایی میگردد.
۲- برآورد منافع و مخارج هر یک از پروژهها: اطلاعات مربوط جهت برآورد مخارج و منافع مورد انتظار پروژهها جمعآوری میشود. مبلغ سرمایهگذاری و عایدات حاصل از سرمایهگذاری (جریانات نقدی خروجی و ورودی) در این مرحله برآورد میگردد.
۳- ارزیابی پروژههای پیشنهادی: در این مرحله، شناخت و انتخاب شیوه مناسب ارزیابی پروژههای سرمایهای از دیدگاه مالی تجزیه و تحلیل میشود.
۴- رتبهبندی پروژهها براساس مخاطرات و بازده مورد انتظار: ارزیابی به عمل آمده در مرحله قبل، پروژههای سرمایهگذاری رتبهبندی میشود، تا امکان انتخاب مناسبترین پروژه از نظر اقتصادی، سودآوری و عملی بودن، میسر گردد.
۵- انتخاب بهترین پروژه با توجه به منابع موجود
– تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایهای: انتخاب شیوه بودجهبندی مناسب برای هر پروژه خاص در تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایهای نقش قابل ملاحظهای دارد. در این مرحله فهرستی از پروژههای سر– ۷-۷-ارزیابی مجدد پروژهها پس از تصویب: افزایش دقت برآوردهای گذشته موجب بهبود برآوردهای جدید میشود. ضمن ارزیابی مجدد، مقایسهای نیز میان پروژههای عملیاتی و سایر پروژههای سرمایهگذاری تحت بررسی، انجام میشودمایهگذاری به همراه مخارج سرمایهای آنها تهیه و تنظیم میگردد
روشهای ارزیابی پروژهها در بودجهبندی سرمایهای
الف- روشهای ارزیابی پروژهها با استفاده از تنزیل گردش وجوه نقد:
ارزش زمانی پول در محاسبه بازده سرمایهگذاری مدنظر قرار میگیرد.
ارزش زمانی پول الزاماً به تورم ارتباط ندارد، بلکه به این مهفوم است که پول امروز از پول فردا ارزش بیشتری دارد. زیرا احتمال خطر کسب بازده مورد انتظار برای وجوهی که در آینده در اختیار قرار میگیرد، بیشتر خواهد بود.
– جریانات ورود و خروج نقد
بعنوان مثال: شرکتی قصد دارد در خرید ماشین آلات جدیدی سرمایهگذاری کند. اطلاعات زیر در دست است:
بهای خرید ماشین آلات ۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
هزینههای حمل و نصب و راهاندازی ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
ارزش اسقاط ماشین ۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
عمر مفید ماشین ۳ سال
روش استهلاک مستقیم است و پیشبینی میگردد که سالانه ۱۶۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال فروش به عنوان عایدات تحقق یابد. چنانچه نرخ مالیات ۴۰% و هزینههای نقدی عملیاتی سالانه ۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال و برای اجرای پروژه به ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال سرمایه در گردش نیاز میباشد. محاسبه جریانات ورودی و خروجی نقد به شرح زیر خواهد بود.
محاسبه جریان نقدی خروجی:
خروجی مبلغ سرمایهگذاری تا مرحله بهرهبرداری به عنوان جریان نقد که از حسابهای شرکت تأمین شده، عبارت است از:
سرمایه در گردش+هزینههای راهاندازی+بهای خرید=مبلغ سرمایهگذاری اولیه
۲۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰=۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰+۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰+۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ = مبلغ سرمایهگذاری اولیه
– خالص جریان نقدی ورودی:
از تفاوت جریان نقدی خروجی بابت هزینههای عملیاتی و مالیات و جریان ورود نقد، خالص جریان نقد محاسبه میگردد.
CFAT = جریان نقد بعد از جریانات خروجی هزینههای عملیاتی و مالیات
S = درامدهای نقدی ورودی
C = هزینههای نقدی عملیاتی
T = مالیات
برای محاسبه مالیات رابطه زیر مورد استفاده قرار میگیرد که در حقیقت، تفاوت درآمدها و هزینههای عملیاتی و استهلاک در نرخ مالیاتی ضرب شده و حاصل مبلغ مالیات است.
T = مبلغ مالیات کل
S = درآمدهای فروش
C = هزینههای عملیاتی
D = استهلاک
t = نرخ مالیت
با جایگذاری رابطه فوق در معادله CRAT، رابطه زیر در خواهد بود.
با استفاده از اطلاعات مثال یاد شده، خالص جریان نقد ورودی بشرح زیر محاسبه می شود :
= D استهلاک سالانه
= I بهای تمام شده سرمایهگذاری
= R ارزش اسقاط
= n عمر مفید
۵۰۰۰۰۰۰۰ + ۱۵۰۰۰۰۰۰۰ = I
۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ = I
چنانچه محاسبه CFAT برای سال آخر پروژه مد نظر باشد از رابطه زیر استفاده می گردد :
سال آخر
تفاوت رابطه اخیر برای محاسبات سال سوم با رابطه استفاده شده برای سال اول و دوم فقط در احتساب ورودی نقد حاصل از واگذاری ماشین آلات اسقاطی است.
ارزش اسقاط = R
در محاسبات مربوط به فروش دارایی سرمایهای می بایست به مسئله مالیات نیز توجه داشت که این امر در صورت تحقق سود حاصل از فروش دارایی، موجب تعلق مالیات و خروج وجه و در صورت احراز زیان، منجر به صرفه جویی مالیاتی میشود.
بنابراین با توجه به نکات فوق، اگر مالیات به سود حاصل از فروش دارایی ثابت تعلق گیرد، می توان از رابطه زیر استفاده کرد :
= WC بازیافت سرمایه در گردش
= T مالیات ناشی از سود حاصل از فروش دارایی
چنانچه از بابت فروش دارایی ثابت زیان حاصل گردید و این زیان موجب صرفه جویی مالیاتی شود، آنگاه رابطه زیر قابل استفاده خواهد بود :
مالیت سود حاصل از فروش دارایی ثابت و صرفه جویی مالیاتی زیان حاصل از فروش دارایی ثابت، به شرح زیر محاسبه می گردد :
– اگر ارزش دفتری > ارزش اسقاط
نرخ مالیایت * [ارزش دفتری دارایی – ارزش اسقاطی] = مالیات سود حاصل از فروش دارایی ثابت
– اگر ارزش دفتری > ارزش اسقاط
نرخ مالیاتی * [ارزش اسقاط – ارزش دفتری دارایی] = صرفه جویی مالیاتی زیان حاصله از فروش دارایی ثابت
چنانچه ارزش اسقاط با ارزش دفتری برابر باشد، آنگاه مالیات یا صرفه جویی مالیاتی ناشی از فروش دارایی ثابت صفر خواهد بود. با توجه به اطلاعات مثال، ارزش اسقاط با ارزش دفتری برابر است بنابراین CFAT سال آخر به شرح زیر محاسبه می گردد :
– روش نرخ بازده داخلی
نرخ بازده داخلی عبارتست از نرخ تنزیلی که ارزش فعلی جریانان نقدی ورودی و خروجی را معادل یکدیگر سازد. به عبارت دیگر در این نرخ، ارزش حال جریانات نقدی ورودی و خروجی با یکدیگر برابر هستند.
هدف محاسبه نرخ متوسط بازده سالانه پروژه است که برای محاسبه آن باید نرخ تنزیلی بیابیم که ارزش فعلی عایدات آتی (جریانات نقدی ورودی) را با سرمایهگذاری اولیه (جریانات نقدی خروجی) برابر نماید.
برای محاسبه نرخ بازده داخلی، رابطه ریاضی زیر مد نظر است.
ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی = ارزش فعلی جریانات نقدی ورودی
در این گونه مسایل که ارزش فعلی عایدات آتی، مساوی نیست و به عبارت دیگر جریان وجوه نقد آتی یکسان نیستند، به روش آزمون و خطا، نرخ بازده داخلی محاسبه می شود.
ابتدا نرخ بهره مناسبی انتخاب و بر مبنای آن ارزش فعلی جریان وجوه نقد محاسبه می شود. اگر ارزش فعلی بدست آمده از سرمایهگذاری اولیه بیشتر باشد، نرخ به کار رفته کمتر از نرخ بازده داخلی پروژه اس. در این صورت نرخ بهره بالاتری انتخاب و مجدداً ارزش فعلی وجوه نقد حاصل بر مبنای آن محاسبه می گردد. این عمل را تکرار می کنیم تا ارزش فعلی وجوه نقد و سرمایه گذاری اولیه پروژه با یکدیگر مساوی شود که در این صورت نرخ بازده داخلی مورد نظر دست می آید.
چنانچه در مثال فوق، نرخ ۲۴% را وارد کنیم آنگاه :
همانطور که ملاحظه می گردد درنرخ ۲۴% ارزش فعلی وجوه نقد (عایدات) از مبلغ سرمایهگذاری اولیه بیشتر است، پس باید نرخ بالاتری انتخاب نمود. حال اگر دو نرخ ۲۰% و ۲۵% را در رابطه فوق وارد کنیم ، ارزش فعلی عایدات به ترتیب ۰۱/۵۵۴ و ۴۴/۴۹۳ خواهد بود. آنگاه به کمک تناسب زیر می توان نرخ دقیق بازده داخلی را محاسبه کرد.
اگر جریان نقد ورودی سالانه یکسان باشد، ارزش فعلی این جریانات با استفاده از جدول ارزش فعلی سالواره، بدست می آید و نرخ بازده داخلی محاسبه می شود.
مثال : سرمایه گذاری اولیه پروژهای ۲۰ میلیون ریال و جریان نقدی ورودی سالانه ۵ میلیون ریال برای مدت ۵ سال پیش بینی می گردد. نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید.
مثال : سرمایهگذاری اولیه پروژهای ۲۰ میلیون ریال و جریان نقدی ورودی سالانه ۵ میلیون ریال برای مدت ۵ سال پیش بینی می گردد. نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید.
r ، معرف نرخ بازده داخلی که در جدول ارزش فعلی معرف سالواره است با مراجعه به جدول ارزش فعل اقساط مساوی، نرخی که به نتیجه محاسبه شده یعنی عامل ۴ در دوره ۵ سال نزدیکتر است به عنوان نرخ بازده داخلی انتخاب می گردد. بنابراین با مراجعه به جدول، نرخ بازده داخلی پروژه فوق ۷%خواهد بود.
در پروژههای سرمایه گذاری که نرخ بازده داخلی (IRR0 از هزینه تأمین مالی بیشتر باشد، پروژه قابل قبول خواهد بود، هزینه تأمین مالی ، عبارت از هزینه ای است که واحد انتفاعی برای تأمین منابع مالی به صورت بهره یا حقوق صاحبان سهام پرداخت می کند. بنابراین درهر زمان که نرخ بازده پروژهای بیش از هزینه تأمین مالی باشد، جذابیت بالقوه برای سرمایهگذاران در آن پروژه وجود خواهد داشت.
شاخص سودآوری
شاخص سودآوری عبارت است از نسبت ارزش فعلی وجوه نقد حاصل از پروژه به ارزش فعلی وجوه سرمایه گذاری شده در آن. از این روش، معمولاً در شرایطی که هدف مقایسه چند پروژه است، استفاده می گردد. برای محاسبه شاخص سودآوری از رابطه زیر استفاده می شود.
مثال :اطلاعات دو پروژه الف و ب به شرح زیر در دست است.
ب – روشهای ارزیابی پروژهها بدون توجه به تنزل وجوه نقد
۱- روش دوره برگشت سرمایه :
یک روش ساده و متداول برای ارزیابی پروژههای سرمایهای است. مفهوم آن، این است که چند سال طول می کشد تا اصل سرمایه گذاری اولیه از محل دریافت عایدات برگشت شود. به عبارت دیگر مدت زمان لازم برای پوشش مخارج سرمایهای اولیه چه مقدار است. برای محاسبه دوره برگشت سرمایه از رابطه زیر استفاده می شود :
= PP دوره برگشت سرمایه
Io = سرمایه گذاری اولیه
CFAT = جریانات نقدی سالانه
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه پروژهای ۲۲۰۰۰۰۰ ریال و عایدات نقد سالانه ۴۴۰۰۰۰ ریال باشد، چند سال طول میکشد که سرمایهگذاری اولیه برگشت شود.
بنابراین، در پروژه فوق، بعد از پنج سال اصل سرمایهگذاری اولیه پروژه فوق برگشت می شود. به عبارت دیگر سرمایهگذاری اولیه بعد از ۵ سال با جمع عایدات نقد (جریانات ورودی خالص نقد) برابر خواهد بود.
ساده بودن روش برگشت سرمایه ازجمله مزایای این روش است. اما این روش معایبی نیز دارد. نظیر :
به جریانات نقد بعد ا زدوره برگشت توجه نمی گردد.
به ارزش زمانی پولدر سالهای مختلف نیز توجه نمی شود. زیرا عایدات سالهای مختلف قابل جمع شدن با یکدیگر نیستند.
ترتیب زمانی عایدات را مد نظر قرار نمی دهد. نظیر اینکه اگر دوره برگشت دو پروژه با یکدیگر برابر باشد، دو پروژه یکسان فرض می گردد، اما ممکن است، پروژه اول علیرغم دوره برگشت یکسان در سالهای اولیه عایدات بیشتری نسبت به پروژه دوم داشته باشد.
مثال :اطلاعات زیر از دو پروژه «الف» و «ب» در دست است.
چنانچه جمع عایدات دو پروژه مد نظر قرار گیرد، آنگاه پروژه «الف» نسبت به پروژه «ب» ارحج است. استفاده از روش ارزش فعلی خالص نشان می دهد که اگر نرخ تنزل ۱۲% در دست باشد، ارزش فعلی خالص پروژه «الف» ۳۹۹۵۷ واحد، در مقابل ارزش فعلی خالص پروژه «ب» که ۲۰۰۹۲ واحد است. پس پروژه «الف» ترجیح داده می شود. همانطور که اشاره گردید این نکته از نقاط ضعف روش دوره برگشت سرمایه است.
مفروضات اساسی این روش عبارت است از :
در مواقعی که ریسک سرمایهگذاری بالا است، هر چه دوره برگشت سرمایه کوتاهتر باشد، خطر سرمایهگذاری هم کمتر است.
معیاری برای سنجش احتمال خطر است.
سادهترین روش در عمل تلقی می گردد.
معکوس دوره برگشت سرمایه
برای محاسبه آسان و تقریبی نرخ بازده داخلی، از روش معکوس دوره برگشت سرمایه استفاده می شود. این روش از تقسیم رقم یک بر دوره برگشت سرمایه بدست می آید و در هنگام مقایسه ، هر پروژهای که معکوس دوره برگشت سرمایه آن بیشتر است، مناسب می باشد.
=IPP معکوس دوره برگشت سرمایه
= PP دوره برگشت سرمایه
نرخ تقریبی برآورد شده در روش معکوس دوره برگشت سرایه، همواره بیشاز نرخ بازده داخلی واقعی است. اگر عمر مفید پروژه بیش از دو برابر دوره برگشت سرمایه باشد، نرخ برآوردی تقریبی در روش معکوس دوره برگشت سرمایه، به نرخ بازده داخلی نزدیکتر است.
مثال : اطلاعات دوره برگشت سرمایه را برای پروژههای (الف) و (ب) مثال قبل، مد نظر قرار دادهو معکوس دوره برگشت سرمایه را محاسبه نمایید.
– نرخ بازده حسابداری
در این روش، سود حسابداری به جای جریانات نقدی برای محاسبه نرخ بازده، مورد توجه قرار می گیرد.
برای محاسبه نرخ بازده حسابداری از رابطه زیر استفاده می گردد :
برای محاسبه نرخ بازده حسابدار، بدلیل اینکه عمر اغلب پروژهها سرمیاهای که معمولاً از یک سال بیشتر است، متوسط سود خالص بعد از مالیات
بر متوسط سرمایهگذاری تقسیم می گردد.
مثال : سود سالانه بعد ازکسر مالیات پروژهای به ترتیب ۱۰۰، ۱۵۰، ۲۰۰، ۱۸۰ واحد پیشبینی می گردد. سرمایهگذاری اولیه بر ترتیب ۵۰۰، ۶۰۰، ۵۰۰، ۴۰۰ واحد و نرخ استهلاک ۱۰% میزان سرمایهگذاری در نظر گرفته شود، نرخ بازده حسابداری را محاسبه و آن را با نرخ بازده حسابداری پروژه دیگر که ۳۳% است مقایسه و تحلیل نمایید
نرخ بازده حسابداری این پروژه (۳۵%) که در مقایسه با پروژه دیگر (۳۳%) به میزان ۲% بیشتر است، بنابراین پروژه با نرخ بازده حسابداری بیشتر انتخاب می گردد.
نکته مهم در روش نرخ بازده حسابداری، محاسبه سود حسابداری به جای دریافتهای نقدی پروژه است. بنابراین به ارزش زمانی پول توجه ندارد، و هزینه استهلاک در محاسبات مدنظر قرار می گیرد زیرا محاسبه سود در حسابداری مستلزم در نظر گرفتن کلیه هزینهها، اعم از هزینههای نقد و غیرنقد است.
سیستم همکاری در فروش فایل فاپول راه اندازی شدمفهوم بودجه بندی سرمایه ای
تعیین مقدار هزینه و درآمد داراییهای سرمایه ای و انجام تجزیه و تحلیلهای لازم به منظور انتخاب نوع این داراییها را بودجه بندی سرمایهای می گویند.
فرایند بودجه بندی سرمایه ای
معمولا در تمامی شرکتها فهرستی از طرحها جهت انجام هزینه های سرمایه ای توسط مدیران میانی و عملیاتی به مدیران عالی پیشنهاد می شود. پس از انجام بررسی های لازم و بحثهای طولانی بین این مدیران و مدیران رده های بالاتر برخی از این طرحها انتخاب و سپس بودجه سرمایه ای تهیه و جهت تصویب به هیأت مدیره ارائه می گردد. طی نمودن این فرایند، نیازمند پیش بینی وجوه مورد نیاز جهت اجرای طرحها و همچنین پیش بینی درآمدها و هزینه سیستم همکاری در فروش فایل فاپول راه اندازی شدمفهوم بودجه بندی سرمایه ای
تعیین مقدار هزینه و درآمد داراییهای سرمایه ای و انجام تجزیه و تحلیلهای لازم به منظور انتخاب نوع این داراییها را بودجه بندی سرمایهای می گویند.
فرایند بودجه بندی سرمایه ای
معمولا در تمامی شرکتها فهرستی از طرحها جهت انجام هزینه های سرمایه ای توسط مدیران میانی و عملیاتی به مدیران عالی پیشنهاد می شود. پس از انجام بررسی های لازم و بحثهای طولانی بین این مدیران و مدیران رده های بالاتر برخی از این طرحها انتخاب و سپس بودجه سرمایه ای تهیه و جهت تصویب به هیأت مدیره ارائه می گردد. طی نمودن این فرایند، نیازمند پیش بینی وجوه مورد نیاز جهت اجرای طرحها و همچنین پیش بینی درآمدها و هزینه های اجرای طرح (جریانات نقدی حاصل از طرح) می باشد.
نحوه محاسبه جریانات نقدی حاصل از طرحهای سرمایه گذاری
بکارگیری هرکدام از روشهای مختلف ارزیابی طرح های سرمایه گذاری مستلزم محاسبه جریانات نقدی حاصل از طرحهای سرمایه گذاری می باشد. برای آشنایی با این موضوع به مثال زیر توجه نمایید.
هزینه تامین منابع مالی مورد نیاز (برای مثال بهره وامها و سود سهام پرداختی برای تامین مالی طرح) نباید در محاسبه جریانات نقدی طرح مد نظر قرار گیرد زیرا این نوع هزینه ها در قالب نرخ هزینه سرمایه لحاظ خواهد شد.
روشهای ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری
برای ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری ۴ روش زیر وجود دارد:
الف) ارزش فعلی
ب) نرخ بازده داخلی (درونی)
ج) دوره برگشت سرمایه
د) نرخ بازده حسابداری
الف) روش خالص ارزش فعلی ( NPV )
در این روش برای ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری «ارزش فعلی خالص جریانات نقدی» محاسبه و بر اساس آن تصمیم گیری انجام می شود. اگر خالص ارزش فعلی جریانات نقدی یک طرح مثبت باشد، طرح پذیرفته می شود ولی اگر خالص ارزش فعلی جریانات نقدی یک طرح عدد منفی باشد، طرح پذیرفته نخواهد شد. در مواردی که خالص ارزش فعلی جریانات نقدی یک طرح صفر شود، شرکت در پذیرش یا عدم پذیرش آن مختار است.
در مواردی که شرکت در نظر دارد از بین چند طرح پیشنهادی یکی از آنها را انتخاب کند، باید طرحی انتخاب شود که NPV آن مثبت و از NPV سایر طرحها بزرگتر باشد.
روش NPV یکی از بهترین روشهای ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری می باشد.
ب) نرخ بازده داخلی یا درونی ( IRR )
نرخ بازده داخلی یا نرخ بازده درونی عبارت است از آن نرخی که اگر با آن NPV طرح محاسبه شود، NPV برابر صفر گردد.
شرط پذیرش یک طرح با استفاده از روش نرخ بازده داخلی این است که نرخ بازده داخلی طرح از نرخ هزینه سرمایه شرکت بیشتر باشد. چنانچه نرخ بازده داخلی طرح از نرخ هزینه سرمایه شرکت کمتر باشد، طرح نباید پذیرفته شود و در صورتیکه نرخ بازده داخلی طرح با نرخ هزینه سرمایه شرکت برابر باشد، شرکت در پذیرش یا عدم پذیرش طرح مختار است.
در مواردی که شرکت در نظر دارد از بین چند طرح پیشنهادی یکی از آنها را انتخاب کند، باید طرحی انتخاب شود که اولا نرخ بازده داخلی آن از نرخ هزینه سرمایه شرکت بیشتر باشد و ثانیا نرخ بازده داخلی طرح از نرخ بازده داخلی سایر طرحها بزرگتر باشد.
ج) دوره برگشت سرمایه
دوره برگشت سرمایه دوره زمانی است که در آن سرمایه گذاری اولیه یک طرح به شرکت باز می گردد. برای مثال اگر سرمایه گذاری به میزان ۱۰۰۰ واحد پولی، دارای جریان نقدینه خالی ورودی به میزان ۴۰۰ واحد پولی در سال باشد، دوره برگشت آن ۵/۲ سال (۵/۲ = ۴۰۰ ÷ ۱۰۰۰ ) خواهد بود. براساس روش دوره برگشت سرمایه، یک طرح تنها هنگامی پذیرفته می شود که دوره برگشت سرمایه آن از مدت تعیین شده توسط مدیریت شرکت کمتر باشد. هنگام مقایسه دو طرح، طرحی که دوره برگشت سرمایه کوتاه تری دارد و این دوره کمتر از دوره تعیین شده توسط مدیریت شرکت می باشد، پذیرفته می شود.
دوره برگشت سرمایه دارای ۲ اشکال اساسی است. اول این که در این روش بازده بعد از دوره برگشت در نظر گرفته نمی شود. بطور مثال اگر شرکتی دو طرح الف و ب با سرمایه گذاری هرکدام ۵۰۰۰ واحد پولی را در دست بررسی داشته باشد که جریان نقدی ورودی خالص طرح الف طی ۶ سال عمر مفید آن سالانه ۲۵۰۰ واحد پولی و جریان نقدی ورودی خالص طرح ب طی ۲ سال عمر مفید آن سالانه ۳۱۰۰ واحد پولی باشد، بر اساس دوره برگشت سرمایه، بدون توجه به جریانات نقدی سالهای سوم تا ششم طرح الف، طرح ب پذیرفته می شود.
مشکل دیگر روش دوره برگشت سرمایه این است که الگوی بازده ها در داخل دوره برگشت در نظر گرفته نمی شود یعنی ارزش زمانی پول مورد توجه قرار نمی گیرد. برای توضیح این مطلب به مثال بعد توجه کنید:
د) نرخ بازده حسابداری ( ARR )
نرخ بازده حسابداری عبارت است از متوسط سود سالانه حسابداری بعد از مالیات حاصل از طرح سرمایه گذاری تقسیم بر متوسط میزان سرمایه گذاری.
روش نرخ بازده حسابداری به دو دلیل معیاری گمراه کننده برای اندازه گیری مزایای ناشی از یک دارائی است: اول آنکه سود حسابداری معمولاٌ برابر جریان نقدینه نیست و ثانیاٌ در روش نرخ بازده داخلی ارزش زمانی پول در نظر گرفته نمی شود.
مقایسه سرمایه گذاریهای با عمر مفید متفاوت
برای مقایسه طرحهای سرمایه گذاری با استفاده از روش NPV و نرخ بازده درونی، باید طرحهای مورد نظر عمر مفید مشابه داشته باشند. اما در موارد زیادی لازم می شود که سرمایه گذاریهای با عمر مفید متفاوت با همدیگر مقایسه گردند. در این موارد بدین گونه برخورد می شود که چنانچه سرمایه گذاری با عمر مفید کوتاهتر انتخاب شود، بعد از اتمام عمر مفید این سرمایه گذاری، شرکت با منبع مالی مورد نظر چه کار خواهد کرد؟
تورم و بودجه بندی سرمایه ای
در تحلیل بودجه بندی سرمایه ای، تحلیلگر باید جریان نقدینه را با در نظر گرفتن تورم پیش بینی کند. مثلاٌ اگر درآمد یک پروژه در سال جاری ۱۰۰۰ واحد پولی پیش بینی می شود، چنانچه نرخ تورم ۵% باشد، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، درآمد این پروژه در سال آینده ۱۰۵۰ واحد پولی خواهد بود.
از آنجا که نرخهای بهره بازار انتظارات تورمی را در نظر می گیرند، در شرایط تورمی نیز نرخ تنزیل مناسب همان نرخ جاری بازار است که برای پروژه های سرمایه گذاری مشابه مورد استفاده قرار می گیرد.
فرصتهای سرمایه گذاری مرتبط با هم
سرمایه گذاریهایی که ممکن است بر بازدهی (سود آوری) یکدیگر تاثیر بگذارند را سرمایه گذاری مرتبط با هم می گویند.
جیره بندی سرمایه ای
در صورتی که منابع شرکت برای اجرای پروژه های سرمایه گذاری محدود باشد، شرکت ناگزیر است از بین سرمایه گذاریهای مختلف تعداد محدودی را انتخاب و اجرا نماید
بودجهبندی را فرایند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود میدانند. مجموع کوشش هایی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود، به منظور حداکثر استفاده از منابعی است که معمولا در حد کفایت نبوده و در اصطلاح اقتصادی کمیاب هستند. بنابراین، در راه رسیدن به اهداف مطلوب ضرورت دارد به نحوی از هر یک از منابع محدود استفاده شود که در تبدیل کل منابع به پول، بتوان گفت که با حداقل هزینه، حداکثر استفاده صورت گرفته است.
تضاد و برخورد این دو واقعیت، یعنی نامحدود بودن نیازها و محدود بودن منابع، انسان متفکر و اندیشمند را به این نتیجهگیری میرساند که از منابع محدود باید به گونهای برای رفع نیازهای نامحدود یاری گرفت که حد متناسب رضایت به دست آید و این نخستین تصور بودجه است. ضرورت بودجهنویسی نیز از همین مسئله ناشی میشود.
با پیشرفتهای شگرف تکنولوژیک در زمینه بهبود روشهای تولید کالاها و خدمات، واحدهای تجاری مختلف همه ساله مبالغ هنگفتی را در تاسیسات، ماشینآلات ، تجهیزات، حفظ محیط زیست و سایر داراییهای جدید سرمایه گذاری میکنند، داراییهای بلندمدت که داراییهای سرمایهای نامیده میشوند در فرایند فیزیکی تولید کالاها و خدمات طی چند دوره مختلف توسط واحد تجاری مورد استفاده قرار میگیرند.
اهمیت بودجه بندی سرمایهای
۱- دوره های بلند مدت
۲- هزینه های اساسی
مفروضات بودجهبندی سرمایهای
۱ –انگیزه اصلی به حداکثر رساندن ثروت سهامداران است
۲ –قطعی بودن میزان درآمدها و هزینهها
۳ –جریانهای ورودی و خروجی به صورت نقد
۴ –الگوی متعارف جریانهای نقدی
۵ –ثابت بودن و مشخص بودن نرخ بازده مورد انتظار
۶ –عدم وجود جیرهبندی سرمایهای
انواع تصمیمات بودجهبندی سرمایهای
– جایگزینی هزینههای سرمایهای فرسوده یا از رده خارج شده با هزینههای سرمایهای جدید.
– جایگزینی داراییهای ثابت فعلی (ماشین آلات) با تجهیزات جدید جهت کاهش هزینههایی نظیر مواد اولیه، کارگر، سوخت و برق– جایگزینی هزینههای سرمایهای فرسوده یا از رده خارج شده با هزینههای سرمایهای جدید.
– جایگزینی داراییهای ثابت فعلی (ماشین آلات) با تجهیزات جدید جهت کاهش هزینههایی نظیر مواد اولیه، کارگر، سوخت و برق.
– گسترش محصولات فعلی در بازار از طریق افزایش تولیدات.
– گسترش بازار فروش محصولات از طریق تولید محصولات جدید و بازاریابی آن.
– پروژههای زیست محیطی برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست.
– به طور کلی، هرگونه سرمایهگذاری در داراییهای بلندمدت که منافع آن نیز در بلند مدت عاید شود در تصمیمات بودجهبندی سرمایهای قرار میگیرد.
منظور از بودجهبندی سرمایهای فرآیندی است که طی آن طرحهای مختلف با توجه به هزینه اجرای آنها و عایداتی که طی سالهای مختلف ایجاد میکنند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و طرح مطلوبتر انتخاب خواهد شد.
هدف بودجهبندی سرمایهای
هدف بودجهبندی سرمایهای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران است
فرآیند بودجهبندی سرمایهای به طور کلی شامل مراحل زیر است:
۱ – تشخیص و شناسایی طرحهای سرمایهگذاری
۲ – ارزیابی و تعیین مطلوبیت هریک از طرحها
۳ – گزینش یا انتخاب طرح مطلوب
۴ – طبقه بندی طرحها و انتخاب بهترین آنها
۵ – تجزیه و تحلیل نتایج تصمیمات گذشته
شناسایی پروژههای سرمایهگذاری
اولین مرحله بودجهبندی سرمایهای، شناسایی پروژههای بالقوه سرمایهگذاری است. در واحدهای بزرگ تجاری – تولیدی، این پروژهها معمولاً توسط بخشهای مختلف تهیه و پیشنهاد میگردد. مدیران این بخشها نیز سعی میکنند که پروژههای مورد نیاز بخش خود را پیشنهاد و برای به تصویب رساندن آن تلاش نمایند.
ارزیابی و تعیین مطلوبیت هر یک از پروژهها
در این مرحله پروژهها با توجه به هزینه ها و عایداتی که طی سالهای مختلف ایجاد می کنند مورد ارزیابی قرار می گیرند و طرحهایی که عایدات آنها از هزینه های آنها بیشتر است انتخاب میشوند
گزینش یا انتخاب طرح مطلوب
در این مرحله پس از ارزیابی طرحهای مختلف با توجه به عایدات و هزینههای آنها طرحهایی که عایدات آنها بیشتر از هزینههای آنها است انتخاب میشوند
طبقهبندی طرحها و انتخاب بهترین آنها
در صورتی که وجوه موجود برای تأمین مالی مجموعه ای از سرمایه گذاریها کافی نباشد طرحها را طبقه بندی و سپس بهترین آنها را انتخاب میکنیم
ارزیابی مجدد پروژهها پس از تصویب
احتمال دارد برخی طرحهای سرمایه گذاری در مراحل قبلی رد شوند نتایج به دست آمده از طرحهایی که پیش از این به اجرا درآمدهاند در این مرحله مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و در این مرحله نسبت به ادامه یا توقف طرح یا ایجاد تغییراتی در آن تصمیمگیری میشود اجرای طرح هنگامی موقف میشود که مدیران شرکت اطمینان یابند که ادامه آن تأثیری در افزایش ثروت سهامداران نخواهد داشت.
بودجهبندی سرمایهای را غالبا فرآیندی پویا میدانند زیرا میتوان طرحهای مختلف را به صورت مستمر شناسایی کرد.
تکنیکهای بودجهبندی سرمایهای
جهت ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری، تکنیک های سنتی مختلفی وجود دارد که
عبارت است از: دوره برگشت سرمایه، نرخ بازده داخلی، خالص ارزش فعلی، نرخ بازده حسابداری، شاخص سودآوری این تکنیکها عمدتاً در شرایط اصمینان کامل قابل استفاده است و احتمالات ومخاطرات آتی را لحاظ نمی کند. لذا با توجه به عدم اطمینانهای موجود در محیط کسب وکار امروزی، بکارگیری تکنیکهای پیچیده بودجهبندی سرمایهای توصیه شده است کاربرد مدلهای درخت تصمیمگیری و شبیه سازی مونت کارلو از جمله تکنیکهای پیچیده بودجهبندی سرمایهای محسوب میشود که عدم اطمینانهای محیطی در آنها لحاظ شده است.
دادههای لازم برای ارزیابی پروژههای سرمایهگذاری
۱ – سرمایه گذاری اولیه: خالص وجوهی است که بابت تحصیل دارایی یا انجام سرمایه گذاری صرف می شود در صورتی که تصمیم از نوع انتخابی یا گزینشی است این مبلغ را از رابطه ذیل بدست می آوریم
هرگونه هزینه حمل و نصب و راه اندازی + بهای خرید = سرمایه گذاری اولیه
اگر تصمیم از نوع جایگزینی باشد با ورود دارایی جدید معمولا دارایی قبلی به فروش می رود لذا ممکن است سود یا زیانی تحقق یابد که اثر مالیاتی دارد در این حالت داریم :
مالیات فروش دارایی قدیمی + وجوه حاصل از فروش دارایی قدیمی – بهای تمام شده دارایی جدید = سرمایه گذاری اولیه
۲ – جریانهای نقدی ورودی: هر گونه وجوهی که پس از کسب دارایی طی دوره نگهداری بدست می آید جریان های نقدی را می توان به طور مستقیم یا به طور غیر مستقیم از طریق تبدیل سود تعهدی به نقدی پیش بینی کرد
۳ – جریانهای نقدی نهایی: معمولا شامل ارزش واگذاری پروژه و یا ارزش اسقاط آن و اثرات مالیاتی ناشی از سود یا زیان فروش آن است روش محاسبه این سود یا زیان مشابه به روش محاسبه مالیات فروش دارایی قدیمی است
دو روش محاسبه خالص جریانات نقدی
۱ – محاسبه جریانات نقدی خروجیجریانات خروج نقد در پروژههای سرمایهای عبارتند از:
سرمایه گذاری اولیه بابت خرید ماشین آلات ،زمین،ساختمان، هزینه های راه اندازی و سرمایه در گردش مورد نیاز تا مرحله بهره برداری سرمایه در گردش + هزینه های راه اندازی +خرید دارایی های بلند مدت = سرمایه گذاری اولیه
۲ – محاسبه جریانات نقدی ورودی: بر آورد عایدات حاصل از سرمایهگذاری نظیر فروش محصولات برای محاسبه جریانات نقد ورودی باید مد نظر قرار گیرد :
محاسبه خالص جریانات نقدی
جریانات خروجی نقدی – جریانات ورودی نقدی = خالص جریانات نقدی
مالیات سود قبل از استهلاک و مالیات
CFAT = خالص جریانات نقدی (بعد از کسر مالیات
S = جریانات نقدی ورودی (درآمد نقدی عملیاتی
C = جریانات نقدی خروجی (هزینه های عملیاتی نقدی
t = نرخ مالیات
D = استهلاک
CFAT=(S-C-D)(1-t)+D
نقش ارزش اسقاط در محاسبه CFAT چنانچه محاسبه CFAT برای سال آخر پروژه مد نظر باشد آنگاه از رابطه زیر استفاده می شود:
CFAT=(S-C-D)(1-t)+D+R
در حقیقت تفاوت رابطه اخیر برای محاسبات CFAT سال آخر با رابطه استفاده شده برای سالهای قبل از سال آخر، فقط در احتساب ورودی نقد حاصل از واگذاری ماشین آلات (سرمایه گذاری ثابت) اسقاطی است، یعنی برگشت ارزش اسقاطی ماشین آلات که در طول دوره از محاسبات مربوط به برآورد استهلاک خارج شده است.
نقش سرمایه در گردش و تاثیر فروش سرمایه گذاری بلند مدت بر مالیات برای محاسبه CFAT بازیافت سرمایه در گردش درسال آخر سرمایه گذاری بلند مدت موجب افزایش خالص CFAT و بر خالص جریانات سال آخر سرمایه گذاری تاثیر خواهد گذاشت علاوه بر آن با فروش سرمایه گذاری بلندمدت علاوه بر اینکه عایدی حاصل از آن موجب افزایش خالص جریانات نقد میشود و ممکن است با کسب سود یا تحمل زیان همراه شود.
الف: محاسبه CFAT با احتساب بازیافت سرمایه در گردش و فروش سرمایهگذاری بلند مدت با تحقق سود
ب: محاسبه CFAT با احتساب بازیافت سرمایه در گردش و فروش سرمایهگذاری بلند مدت با تحقق زیان
سایر روشهای ارزیابی پروژههای سرمایهگذاری
دوره بازیافت سرمایه
نرخ بازده حسابداری
دوره بازیافت سرمایه
دوره بازیافت سرمایه عبارتست از مدت زمانی که لازم است سرمایه گذاری اولیه از طریق وجوه نقد دریافتنی مرتبط با این سرمایه گذاری بازیافت شود .مثلا چنانچه سرمایه گذاری مبلغ ۴,۰۰۰,۰۰۰ ریال بشود دوره بازیافت یک پروژه سرمایه گذاری در صورتی قبول می شود که دوره بازیافت آن کمتر از مدت تعیین شده توسط مدیریت باشد.
این روش ضمن محاسبهای بسیار آسان، زمینه ارزیابی پروژهها را فراهم میکند و مدتها است که مورد استفاده مدیران قرار دارد. در این روش، مدت زمان لازم برای بازیافت مبلغ سرمایهگذاری شده از راه تحصیل وجوه نقد سالانه محاسبه میشود.(مدت زمانی که طرح به نقطه سربه سر میرسد)
نرخ بازده حسابداری
نام گذاری این روش ارزیابی پروژههای سرمایهگذاری، به دلیل بکارگیری مفهوم سود حسابداری در محاسبه آن است.
و از جمع هزینههای سالانه اجرای پروژه – درآمد سالانه حاصل از اجرای پروژه تقسیم بر مبلغ سرمایه گذاری در پروژه به دست می آید.
این روش، به دلیل به کار بردن مفهوم سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده و توجه به جریانهای نقدی بعد از دوره بازیافت مورد پشتیبانی برخی از حسابداران قرار میگیرد. اما به دلیل اینکه سود حسابداری معمولا مساوی وجه نقد حاصل از دارایی نیست ،و نادیده گرفتن زمان بندی گردش وجوه نقد در طول عمر پروژه و ارزش زمانی پول چندان مورد اعتماد نیست.
درخت تصمیم گیری
درخت تصمیم گیری را نیز می توان در برخی وضعیت های برآورد توزیع احتمال خالص گردش وجوه نقد که مستلزم ارزیابی تصمیمات آینده است، به کار برد. بورسینس: در این تکنیک معمولا از شبکه ای شامل شاخه های متعدد استفاده می شود که هر شاخه نشان دهنده حوادث احتمالی (ممکن الوقوع) در آینده هستند. در تجزیه تحلیل درخت تصمیم گیری از بین تمامی تصمیمات احتمالی آتی تنها تصمیماتی مورد توجه قرار می گیرد که به طور معقول در شرایط واقعی اتخاذ خواهد شد
سایر عوامل موثر بر تصمیمات بودجه بندی سرمایه
برخی از عوامل که ممکن است بر تصمیمات سرمایه گذاری مدیران اثر بگذارد به شرح زیر است:
شرایط اقتصادی
سیاستهای رشد
ارزیابی مخاطره
عوامل ادراکی
شرایط اقتصادی :
شرایط اقتصادی و تغییرات آن بر عملیات تجاری و نحوه تصمیم گیری مدیران آن موثر است. مثلا اگر مدیریت پیش بینی کند دوره رونق اقتصادی در حال پایان است در قبول پروژههای سرمایه گذاری جدید احتیاط خواهد کرد. میزان و نحوه تاثیر تغییرات اقتصادی بر یک واحد تجاری – تولیدی معمولا به ماهیت کار و تجارت آن بستگی دارد.
سیاستهای رشد:
بسیاری از واحدهای تجاری- تولیدی در حال پیشرفت ، بیش از توان مدیریتی خود پروژه ای سرمایه گذاری سود آور در اختیار دارند ، در این گونه موارد به جای قبول کلیه پروژههای سود آور تنها آن تعداد پروژه پذیرفته می شود که بتوان آن را با موفقیت اداره کرد و به موقع به اجرا گذاشت.
ارزیابی مخاطره:
در بودجه بندی سرمایهای اصطلاح مخاطره به معنی نوسانات احتمالی دروجوه نقد مورد انتظار پروژهای سرمایه گذاری بکار برده می شود هرقدر این نوسانات بیشتر باشد مخاطره پروژه مورد بررسی نیز بیشتر خواهد بود.
عوامل ادراکی
مدلهای ارزیابی پروژههای سرمایه گذاری ، الزاماً و در کلیه موارد به اتخاذ تصمیمات بهینه منجر نمی شود. برخی از مدیران معتقدند که سالهای تجربه همراه با درک مسایل تجاری نیز عوامل ارزنده ای در تصمیم گیریهای بودجه بندی سرمایهای است. در عمل نیز مدیران موفقی مشاهده شده اند که بدون استفاده از مدلهای ریاضی ، تصمیمات مناسب بودجه بندی سرمایهای را اتخاذ کرده اند.
ریسک
ریسک عبارت ات از احتمال متفاوت بودن نرخ بازده واقعی با نرخ بازده مورد انتظار
دو بخش ریسک شرکت: ریسک مالی وریسک تجاری
ریسک مالی: نسبت بین وام به حقوق صاحبان سهام نشان دهنده ریسک مالی است
ریسک تجاری: بخشی از ریسک کل شرکت است که منشأ آن تصمیمات سرمایه گذاری و عملیاتی شرکت است
وبودجه بندی سرمایه که یک تصمیم سرمایهای است پس با ریسک تجاری سروکار دارد و طرحی را ریسک دار میدانیم که میزان خالص سرمایه گذاری و جریانهای نقدی آن قابل پیش بینی نباشد.
بازده
پاداش سرمایه گذار از سرمایه گذاری
شامل:
۱-تغییر قیمت دارائی
۲-سود یا سایر دریافتها
توضیح اصطلاح:
مفروضات رفتاری
۱-مدیران ریسکگریزند یعنی طرحهای مخاطره آمیز (دارای ریسک) را نمی پذیرند مگر اینکه سود مورد انتظار آنها زیاد باشد.
۲-تئوری مطلوبیت نهایی پول: آخرین درآمدی که فرد بدست میآورد مطلوبیت کمتری نسبت به درآمدهای قبلی او دارد .
ارزیابی سرمایهگذاری در داراییهای ثابت، تصمیمگیری در خصوص انواع سرمایهگذاریها و انتخاب مناسبترین پروژه، که در مجموع فرایند بودجهبندی سرمایهای را تشکیل میدهند، از مهمترین مباحث در مدیریت مالی محسوب میشوند. سرمایهگذاری بلندمدت، مستلزم تخصیص مقادیر متنابهی وجه نقد است و همچنین منجر به ایجاد تعهدات بلندمدت میگردد که این امر با تصمیمات اساسی واحد انتفاعی که آثار آن در بلندمدت آشکار میشود، ارتباط مییابد. بنابرانی ضرورت دارد از روشهای علمی و کاربردی مختلفی برای ارزیابی این گونه فعالیتها استفاده شود.
در تصمیمات سرمایهگذاری، فعالیتهایی نظیر توسعه ظرفیت تولید، جایگزین نمودن و تعویض ابزار و ماشین آلات قدیمی تولیدف تغییر روشهای تولید مانند مکانیزه نمودن آن، یا سایر تغییراتی که به لحاظ همگانی با شرایط محیطی، ضرورت مییابند، مدنظر میباشند
اهمیت بودجهبندی سرمایهای
تنظیم برنامههای بلندمدت سرمایهگذاری، امکان تداوم فعالیت آنها را فراهم ساخته و تحقق اهداف را تسهیل میبخشد. بودجهبندی سرمایهای در حقیقت برنامهای مالی است که طبق آن، مخارج سرمایهای یک واحد انتفاعی پیشبینی میگردد.
بودجه بندی سرمایهای، ابزار تصمیمگیری بلندمدت، برای ایجاد ظرفیت عملیاتی واحد انتفاعی است
مخارجی که برای ایجاد ظرفیت عملیاتی صرف میشوند به عنوان مخارج سرمایهای شناخته شده و با سرمایهگذاری در داراییهایی با عمر طولانی سروکار دارند از جمله فعالیتها، در فرایند بودجهبندی سرمایهای تجزیه و تحلیل مالی پروژههای سرمایهای است که این امر، اهمیت بودجهبندی سرمایهای را بیشتر میسازد، زیرا تجزیه و تحلیل یاد شده در تصمیمگیری و انتخاب مناسبترین شیوه، اثر قابل توجهی دارد.
فرایند بودجهبندی سرمایهای
بودجهبندی سرمایهای، فرایند ارزیابی سرمایهگذاری در داراییهای بلندمدت و انتخاب مناسبترین آنها از طریق تجزیه و تحلیل مالی پروژهها با استفاده از روشهای علمی و کاربردی است. مخارج سرمایهای برای این دوره بودجه برآورد و پیشبینی میگردد.
فرایندی بودن بودجهبندی سرمایهای بدین مفهوم است، که، ابتدا اهداف میباید مشخص گردد، سپس میزان سرمایهگذاریها باید تعیین شود در نهایت با استفاده از روشهای مختلف ارزیابی پروژههای سرمایهای، مناسبترین بدیل از نظر عملی بودن، اقتصادی بودن و سودآور بودن انتخاب گردد.
تعریف بودجهبندی سرمایهای
بودجهبندی سرمایهای عبارت است از فرایند ارزیابی مخارج سرمایهای، و انتخاب پروژه سرمایهگذاری که دستیابی به اهداف را تسهیل کند و بالاترین نرخ بازدهی را تأمین نماید و ارزش واحد انتفاعی را افزایش دهد.
ویژگیهای بودجهبندی سرمایهای
اغلب پروژههای بودجهبندی سرمایهای، تخصیص منابع عمدهای را ایجاب میکند. به عبارت دیگر، منابع مالی (وجوه نقد) زیادی باید در اجرای آن صرف و هزینه نمود.
تصمیمات بودجهبندی سرمایهای معمولاً موجب ایجاد تعهدات بلندمدت میشود. زیرا پروژههای مورد بررسی اغلب عمر مفیدی بیش از یک سال دارند. همچنین هرچه عمر مفید پروژهای طولانیتر باشد، پیشبینی درآمدها، مخارج یا صرفهجویی در مخارج آتی ناشی از آن مشکلتر میشود.
تصمیمات بودجهبندی سرمایهای بر تصمیم گیری کلیتری در مودر هدفها و سیاستهای بلندمدت واحد تجاری- تولیدی مبتنی است.
مراحل بودجهبندی سرمایهای
۱- شناسایی پروژههای سرمایهگذاری: در این مرحله، پروژههای بالقوه سرمایهگذاری شناسایی میگردد.
۲- برآورد منافع و مخارج هر یک از پروژهها: اطلاعات مربوط جهت برآورد مخارج و منافع مورد انتظار پروژهها جمعآوری میشود. مبلغ سرمایهگذاری و عایدات حاصل از سرمایهگذاری (جریانات نقدی خروجی و ورودی) در این مرحله برآورد میگردد.
۳- ارزیابی پروژههای پیشنهادی: در این مرحله، شناخت و انتخاب شیوه مناسب ارزیابی پروژههای سرمایهای از دیدگاه مالی تجزیه و تحلیل میشود.
۴- رتبهبندی پروژهها براساس مخاطرات و بازده مورد انتظار: ارزیابی به عمل آمده در مرحله قبل، پروژههای سرمایهگذاری رتبهبندی میشود، تا امکان انتخاب مناسبترین پروژه از نظر اقتصادی، سودآوری و عملی بودن، میسر گردد.
۶- تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایهای: انتخاب شیوه بودجهبندی مناسب برای هر پروژه خاص در تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایهای نقش قابل ملاحظهای دارد. در این مرحله فهرستی از پروژههای سر- ۷-۷-ارزیابی مجدد پروژهها پس از تصویب: افزایش دقت برآوردهای گذشته موجب بهبود برآوردهای جدید میشود. ضمن ارزیابی مجدد، مقایسهای نیز میان پروژههای عملیاتی و سایر پروژههای سرمایهگذاری تحت بررسی، انجام میشودمایهگذاری به همراه مخارج سرمایهای آنها تهیه و تنظیم میگردد
روشهای ارزیابی پروژهها در بودجهبندی سرمایهای
الف- روشهای ارزیابی پروژهها با استفاده از تنزیل گردش وجوه نقد:
ارزش زمانی پول در محاسبه بازده سرمایهگذاری مدنظر قرار میگیرد.
ارزش زمانی پول الزاماً به تورم ارتباط ندارد، بلکه به این مهفوم است که پول امروز از پول فردا ارزش بیشتری دارد. زیرا احتمال خطر کسب بازده مورد انتظار برای وجوهی که در آینده در اختیار قرار میگیرد، بیشتر خواهد بود.
– جریانات ورود و خروج نقد
بعنوان مثال: شرکتی قصد دارد در خرید ماشین آلات جدیدی سرمایهگذاری کند. اطلاعات زیر در دست است:
بهای خرید ماشین آلات ۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
هزینههای حمل و نصب و راهاندازی ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
ارزش اسقاط ماشین ۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
عمر مفید ماشین ۳ سال
روش استهلاک مستقیم است و پیشبینی میگردد که سالانه ۱۶۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال فروش به عنوان عایدات تحقق یابد. چنانچه نرخ مالیات ۴۰% و هزینههای نقدی عملیاتی سالانه ۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال و برای اجرای پروژه به ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال سرمایه در گردش نیاز میباشد. محاسبه جریانات ورودی و خروجی نقد به شرح زیر خواهد بود.
– محاسبه جریان نقدی خروجی:
خروجی مبلغ سرمایهگذاری تا مرحله بهرهبرداری به عنوان جریان نقد که از حسابهای شرکت تأمین شده، عبارت است از:
سرمایه در گردش+هزینههای راهاندازی+بهای خرید=مبلغ سرمایهگذاری اولیه
۲۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰=۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰+۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰+۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ = مبلغ سرمایهگذاری اولیه
– خالص جریان نقدی ورودی:
از تفاوت جریان نقدی خروجی بابت هزینههای عملیاتی و مالیات و جریان ورود نقد، خالص جریان نقد محاسبه میگردد.
CFAT = جریان نقد بعد از جریانات خروجی هزینههای عملیاتی و مالیات
S = درامدهای نقدی ورودی
C = هزینههای نقدی عملیاتی (خروجی)
T = مالیات
برای محاسبه مالیات رابطه زیر مورد استفاده قرار میگیرد که در حقیقت، تفاوت درآمدها و هزینههای عملیاتی و استهلاک در نرخ مالیاتی ضرب شده و حاصل مبلغ مالیات است.
T = مبلغ مالیات کل
S = درآمدهای فروش
C = هزینههای عملیاتی
D = استهلاک
t = نرخ مالیت
با جایگذاری رابطه فوق در معادله CRAT، رابطه زیر در خواهد بود.
با استفاده از اطلاعات مثال یاد شده، خالص جریان نقد ورودی بشرح زیر محاسبه می شود :
= D استهلاک سالانه
= I بهای تمام شده سرمایهگذاری
= R ارزش اسقاط
= n عمر مفید
۵۰۰۰۰۰۰۰ + ۱۵۰۰۰۰۰۰۰ = I
۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ = I
چنانچه محاسبه CFAT برای سال آخر پروژه مد نظر باشد از رابطه زیر استفاده می گردد :
سال آخر
تفاوت رابطه اخیر برای محاسبات سال سوم با رابطه استفاده شده برای سال اول و دوم فقط در احتساب ورودی نقد حاصل از واگذاری ماشین آلات اسقاطی است.
ارزش اسقاط = R
در محاسبات مربوط به فروش دارایی سرمایهای می بایست به مسئله مالیات نیز توجه داشت که این امر در صورت تحقق سود حاصل از فروش دارایی، موجب تعلق مالیات و خروج وجه و در صورت احراز زیان، منجر به صرفه جویی مالیاتی میشود.
بنابراین با توجه به نکات فوق، اگر مالیات به سود حاصل از فروش دارایی ثابت تعلق گیرد، می توان از رابطه زیر استفاده کرد :
= WC بازیافت سرمایه در گردش
= T مالیات ناشی از سود حاصل از فروش دارایی
چنانچه از بابت فروش دارایی ثابت زیان حاصل گردید و این زیان موجب صرفه جویی مالیاتی شود، آنگاه رابطه زیر قابل استفاده خواهد بود :
مالیت سود حاصل از فروش دارایی ثابت و صرفه جویی مالیاتی زیان حاصل از فروش دارایی ثابت، به شرح زیر محاسبه می گردد :
– اگر ارزش دفتری > ارزش اسقاط
نرخ مالیایت * [ارزش دفتری دارایی – ارزش اسقاطی] = مالیات سود حاصل از فروش دارایی ثابت
– اگر ارزش دفتری > ارزش اسقاط
نرخ مالیاتی * [ارزش اسقاط – ارزش دفتری دارایی] = صرفه جویی مالیاتی زیان حاصله از فروش دارایی ثابت
چنانچه ارزش اسقاط با ارزش دفتری برابر باشد، آنگاه مالیات یا صرفه جویی مالیاتی ناشی از فروش دارایی ثابت صفر خواهد بود. با توجه به اطلاعات مثال، ارزش اسقاط با ارزش دفتری برابر است بنابراین CFAT سال آخر به شرح زیر محاسبه می گردد :
– روش نرخ بازده داخلی
نرخ بازده داخلی عبارتست از نرخ تنزیلی که ارزش فعلی جریانان نقدی ورودی و خروجی را معادل یکدیگر سازد. به عبارت دیگر در این نرخ، ارزش حال جریانات نقدی ورودی و خروجی با یکدیگر برابر هستند.
هدف محاسبه نرخ متوسط بازده سالانه پروژه است که برای محاسبه آن باید نرخ تنزیلی بیابیم که ارزش فعلی عایدات آتی (جریانات نقدی ورودی) را با سرمایهگذاری اولیه (جریانات نقدی خروجی) برابر نماید.
برای محاسبه نرخ بازده داخلی، رابطه ریاضی زیر مد نظر است.
ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی = ارزش فعلی جریانات نقدی ورودی
در این گونه مسایل که ارزش فعلی عایدات آتی، مساوی نیست و به عبارت دیگر جریان وجوه نقد آتی یکسان نیستند، به روش آزمون و خطا، نرخ بازده داخلی محاسبه می شود.
ابتدا نرخ بهره مناسبی انتخاب و بر مبنای آن ارزش فعلی جریان وجوه نقد محاسبه می شود. اگر ارزش فعلی بدست آمده از سرمایهگذاری اولیه بیشتر باشد، نرخ به کار رفته کمتر از نرخ بازده داخلی پروژه اس. در این صورت نرخ بهره بالاتری انتخاب و مجدداً ارزش فعلی وجوه نقد حاصل بر مبنای آن محاسبه می گردد. این عمل را تکرار می کنیم تا ارزش فعلی وجوه نقد و سرمایه گذاری اولیه پروژه با یکدیگر مساوی شود که در این صورت نرخ بازده داخلی مورد نظر بدست می آید.
چنانچه در مثال فوق، نرخ ۲۴% را وارد کنیم آنگاه :
همانطور که ملاحظه می گردد درنرخ ۲۴% ارزش فعلی وجوه نقد (عایدات) از مبلغ سرمایهگذاری اولیه بیشتر است، پس باید نرخ بالاتری انتخاب نمود. حال اگر دو نرخ ۲۰% و ۲۵% را در رابطه فوق وارد کنیم ، ارزش فعلی عایدات به ترتیب ۰۱/۵۵۴ و ۴۴/۴۹۳ خواهد بود. آنگاه به کمک تناسب زیر می توان نرخ دقیق بازده داخلی را محاسبه کرد.
اگر جریان نقد ورودی سالانه یکسان باشد، ارزش فعلی این جریانات با استفاده از جدول ارزش فعلی سالواره، بدست می آید و نرخ بازده داخلی محاسبه می شود.
مثال : سرمایه گذاری اولیه پروژهای ۲۰ میلیون ریال و جریان نقدی ورودی سالانه ۵ میلیون ریال برای مدت ۵ سال پیش بینی می گردد. نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید.
مثال : سرمایهگذاری اولیه پروژهای ۲۰ میلیون ریال و جریان نقدی ورودی سالانه ۵ میلیون ریال برای مدت ۵ سال پیش بینی می گردد. نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید.
r ، معرف نرخ بازده داخلی که در جدول ارزش فعلی معرف سالواره است با مراجعه به جدول ارزش فعل اقساط مساوی، نرخی که به نتیجه محاسبه شده یعنی عامل ۴ در دوره ۵ سال نزدیکتر است به عنوان نرخ بازده داخلی انتخاب می گردد. بنابراین با مراجعه به جدول، نرخ بازده داخلی پروژه فوق ۷%خواهد بود.
در پروژههای سرمایه گذاری که نرخ بازده داخلی (IRR0 از هزینه تأمین مالی بیشتر باشد، پروژه قابل قبول خواهد بود، هزینه تأمین مالی ، عبارت از هزینه ای است که واحد انتفاعی برای تأمین منابع مالی به صورت بهره یا حقوق صاحبان سهام پرداخت می کند. بنابراین درهر زمان که نرخ بازده پروژهای بیش از هزینه تأمین مالی باشد، جذابیت بالقوه برای سرمایهگذاران در آن پروژه وجود خواهد داشت.
– روش ارزش فعلی خالص
در این روش، کلیه وجوه دریافتی و پرداختی با نرخ خاصی تنزل می شوند و اگر ارزش فعلی وجوه دریافتی بش از وجوه پرداختی باشد، جذابیت بالقوه برای آن پروژه وجود دارد معمولاً نرخ تنزیل همان نرخ تأمین مالی می باشد.
در این روش، ابتدا عایدات را به زمان حال (ارزش فعلی) تزنل و سپس سرمایهگذاری اولیه از آن کسر می شود.
مثال :سرمایه گذاری اولیه، عایدات پروژه و حداقل بازده مورد توقع با توجه به نرخ هزنیه تأمین مالی بشرح زیر در دست است. مدت پروژه ۸ سال، حداقل بازده مورد توقع ۹% و جریان ورودی وجوه نقد سالانه ۱۵۰۰۰۰ ریال و سرمایه گذاری اولیه ۷۰۰۰۰۰ ریال.
ارزش فعلی خالص به طریق زیر محاسبه می شود:
با مراجعه به جدول ارزش فعلی، ارقام به شرح زیر استخراج می گردد :
شاخص سودآوری
شاخص سودآوری عبارت است از نسبت ارزش فعلی وجوه نقد حاصل از پروژه به ارزش فعلی وجوه سرمایه گذاری شده در آن. از این روش، معمولاً در شرایطی که هدف مقایسه چند پروژه است، استفاده می گردد. برای محاسبه شاخص سودآوری از رابطه زیر استفاده می شود.
مثال :اطلاعات دو پروژه الف و ب به شرح زیر در دست است.
ب – روشهای ارزیابی پروژهها بدون توجه به تنزل وجوه نقد
۱- روش دوره برگشت سرمایه :
یک روش ساده و متداول برای ارزیابی پروژههای سرمایهای است. مفهوم آن، این است که چند سال طول می کشد تا اصل سرمایه گذاری اولیه از محل دریافت عایدات برگشت شود. به عبارت دیگر مدت زمان لازم برای پوشش مخارج سرمایهای اولیه چه مقدار است. برای محاسبه دوره برگشت سرمایه از رابطه زیر استفاده می شود :
= PP دوره برگشت سرمایه
Io = سرمایه گذاری اولیه
CFAT = جریانات نقدی سالانه
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه پروژهای ۲۲۰۰۰۰۰ ریال و عایدات نقد سالانه ۴۴۰۰۰۰ ریال باشد، چند سال طول میکشد که سرمایهگذاری اولیه برگشت شود.
بنابراین، در پروژه فوق، بعد از پنج سال اصل سرمایهگذاری اولیه پروژه فوق برگشت می شود. به عبارت دیگر سرمایهگذاری اولیه بعد از ۵ سال با جمع عایدات نقد (جریانات ورودی خالص نقد) برابر خواهد بود.
ساده بودن روش برگشت سرمایه ازجمله مزایای این روش است. اما این روش معایبی نیز دارد. نظیر :
به جریانات نقد بعد ا زدوره برگشت توجه نمی گردد.
به ارزش زمانی پولدر سالهای مختلف نیز توجه نمی شود. زیرا عایدات سالهای مختلف قابل جمع شدن با یکدیگر نیستند.
ترتیب زمانی عایدات را مد نظر قرار نمی دهد. نظیر اینکه اگر دوره برگشت دو پروژه با یکدیگر برابر باشد، دو پروژه یکسان فرض می گردد، اما ممکن است، پروژه اول علیرغم دوره برگشت یکسان در سالهای اولیه عایدات بیشتری نسبت به پروژه دوم داشته باشد.
مثال :اطلاعات زیر از دو پروژه «الف» و «ب» در دست است.
چنانچه جمع عایدات دو پروژه مد نظر قرار گیرد، آنگاه پروژه «الف» نسبت به پروژه «ب» ارحج است. استفاده از روش ارزش فعلی خالص نشان می دهد که اگر نرخ تنزل ۱۲% در دست باشد، ارزش فعلی خالص پروژه «الف» ۳۹۹۵۷ واحد، در مقابل ارزش فعلی خالص پروژه «ب» که ۲۰۰۹۲ واحد است. پس پروژه «الف» ترجیح داده می شود. همانطور که اشاره گردید این نکته از نقاط ضعف روش دوره برگشت سرمایه است.
مفروضات اساسی این روش عبارت است از :
در مواقعی که ریسک سرمایهگذاری بالا است، هر چه دوره برگشت سرمایه کوتاهتر باشد، خطر سرمایهگذاری هم کمتر است.
معیاری برای سنجش احتمال خطر است.
سادهترین روش در عمل تلقی می گردد.
معکوس دوره برگشت سرمایه
برای محاسبه آسان و تقریبی نرخ بازده داخلی، از روش معکوس دوره برگشت سرمایه استفاده می شود. این روش از تقسیم رقم یک بر دوره برگشت سرمایه بدست می آید و در هنگام مقایسه ، هر پروژهای که معکوس دوره برگشت سرمایه آن بیشتر است، مناسب می باشد.
=IPP معکوس دوره برگشت سرمایه
= PP دوره برگشت سرمایه
نرخ تقریبی برآورد شده در روش معکوس دوره برگشت سرایه، همواره بیشاز نرخ بازده داخلی واقعی است. اگر عمر مفید پروژه بیش از دو برابر دوره برگشت سرمایه باشد، نرخ برآوردی تقریبی در روش معکوس دوره برگشت سرمایه، به نرخ بازده داخلی نزدیکتر است.
مثال : اطلاعات دوره برگشت سرمایه را برای پروژههای (الف) و (ب) مثال قبل، مد نظر قرار دادهو معکوس دوره برگشت سرمایه را محاسبه نمایید.
نرخ بازده حسابداری
در این روش، سود حسابداری به جای جریانات نقدی برای محاسبه نرخ بازده، مورد توجه قرار می گیرد.
برای محاسبه نرخ بازده حسابداری از رابطه زیر استفاده می گردد :
برای محاسبه نرخ بازده حسابدار، بدلیل اینکه عمر اغلب پروژهها سرمیاهای که معمولاً از یک سال بیشتر است، متوسط سود خالص بعد از مالیات
بر متوسط سرمایهگذاری تقسیم می گردد.
مثال : سود سالانه بعد ازکسر مالیات پروژهای به ترتیب ۱۰۰، ۱۵۰، ۲۰۰، ۱۸۰ واحد پیشبینی می گردد. سرمایهگذاری اولیه بر ترتیب ۵۰۰، ۶۰۰، ۵۰۰، ۴۰۰ واحد و نرخ استهلاک ۱۰% میزان سرمایهگذاری در نظر گرفته شود، نرخ بازده حسابداری را محاسبه و آن را با نرخ بازده حسابداری پروژه دیگر که ۳۳% است مقایسه و تحلیل نمایید
نرخ بازده حسابداری این پروژه (۳۵%) که در مقایسه با پروژه دیگر (۳۳%) به میزان ۲% بیشتر است، بنابراین پروژه با نرخ بازده حسابداری بیشتر انتخاب می گردد.
نکته مهم در روش نرخ بازده حسابداری، محاسبه سود حسابداری به جای دریافتهای نقدی پروژه است. بنابراین به ارزش زمانی پول توجه ندارد، و هزینه استهلاک در محاسبات مدنظر قرار می گیرد زیرا محاسبه سود در حسابداری مستلزم در نظر گرفتن کلیه هزینهها، اعم از هزینههای نقد و غیرنقد است. روندی که در آن یک کسب و کار تعیین میکند که آیا پروژه هایی
نظیر ساخت یک ساختمان یا سرمایه گذاری بلندمدت برای ساخت
یک نیروگاه ارزش پیگیری دارد یا خیر، بودجه بندی سرمایه ای گفته
میشود. اغلب، جریانات نقدی ورودی و خروجی پروژهای که در
آینده محقق خواهد شد، برآورد میشود تا مشخص گردد که آیا
سود ناشی از سرمایه گذاری، به معیارهای هدف نزدیک است
یا خیر. این موضوع همچنین با عنوان «ارزیابی سرمایه گذاری» نیز شناخته میشود
توضیحات مدیر مالی در مورد بودجه بندی سرمایه ای
برنامه ریزی و مدیریت سرمایه گذاری های بلندمدت شرکت بودجه بندی سرمایه ای نام دارد. در بودجه بندی
سرمایه ای مدیران مالی سعی میکنند فرصتهای سرمایه گذاری که منافع آن بیشتر از هزینههایش است
شناسایی و معرفی کنند. درواقع در این فرآیند فرصتهایی شناسایی میشوند که ارزش فعلی جریانات نقدی
ورودی حاصل از آن بیشتر از ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی از آن باشد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که
تنها میزان جریانات نقدی مورد انتظار اهمیت ندارد، بلکه باید به زمان مورد انتظار برای دریافت این جریانات نقدی و
درصد اطمینان از دریافت آن (ریسک سرمایه گذاری) نیز توجه کرد؛ بنابراین فرآیند ارزیابی جریانات نقدی، زمان حصول
این جریانات و ریسک موجود در آنها اساس بودجه بندی سرمایه ای را تشکیل میدهد.
- مبانی بودجه بندی سرمایه ای
بودجه بندی را فرایند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود می دانند. مجموع کوشش هایی که صرف تدوین و تخصیص منابع می شود، به منظور حداکثر استفاده از منابعی است که معمولا در حد کفایت نبوده و در اصطلاح اقتصادی کمیاب هستند. بنابراین، در راه رسیدن به اهداف مطلوب ضرورت دارد به نحوی از هر یک از منابع محدود استفاده شود که در تبدیل کل منابع به پول، بتوان گفت که با حداقل هزینه، حداکثر استفاده صورت گرفته است. تضاد و برخورد این دو واقعیت، یعنی نامحدود بودن نیازها و محدود بودن منابع، انسان متفکر و اندیشمند را به این نتیجه گیری می رساند که از منابع محدود باید به گونه ای برای رفع نیازهای نامحدود یاری گرفت که حد متناسب رضایت به دست آید و این نخستین تصور بودجه است. ضرورت بودجه نویسی نیز از همین مسئله ناشی می شود.
دیدگاه ها، نظریه ها و تعاریف مختلفی در خصوص بودجه بندی سرمایه ای ارائه شده است. این تعاریف نیز متاثر از نظریه های اقتصادی در مورد سازمان ها بوده و دیدگاه های موجود در این زمینه نیز تحت تاثیر شرایط متفاوت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در بررسی کلی می توان گفت که نظام بودجه بندی به عنوان ابزاری مهم و حساس در برنامه ریزی، به موازات رشد و توسعه سازمان و جامعه، مراحل و تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و امروزه به صورت نظام پیچیده فنی و مالی درآمده است. در تمامی ادوار تاریخ و بویژه دوره حاضر، واحدهای تجاری دائما مشغول تصمیم گیری در خصوص طرح های گسترش عملیات، جایگزینی، بهسازی و نوسازی تجهیزات، ماشین آلات و سایر دارایی های سرمایه ای بوده اند.
بودجه بندی سرمایه ای:
بودجه بندی سرمایه ای جزیی از بودجه بندی مالی(بخش دوم بودجه بندی جامع )می باشد .بودجه بندی سرمایه ای زیر مجموعه ای از بودجه جامع است که عمدتا به تحصیل دارایی بلند مدت مربوط می شود.که شامل طرح ریزی و کنترل مخارج سرمایه ای می باشد .تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای اثرات زمانی بلند مدت دارد و موجب تعهدات بلند مدت می شود .
فرایند بودجه بندی سرمایه ای :
۱- شناسایی پروژه های سرمایه گذاری
۲- برآورد منافع و مخارج هر یک از پروژه ها
۳- ارزیابی پروژه های پیشنهادی
۴- تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایه ای
– ارزیابی مجدد پروژه ها پس از تصویب
آشنایی با برخی از اصلاحات در بودجه بندی سرمایه ای:
هزینه تامین مالی:
هزینه تامین مالی هزینه ی سرمایه نیز نامیده می شود. و حلقه ارتباطی بین تصمیمات مالی و تصمیمات سرمایه گذاری است. از آنجایی که وجوه در دسترس برای اجرای یک پروه از منابع متعدد از قبیل استقراض از سیستم بانکی ، انتشار اوراق مشارکت ، انتشار سهام ممتاز یا عادی و استفاده از سود انباشته تامین می شود .
ارزش زمانی پول:
اگر مبلغ معینی پول در حال حاضر دریافت شود، ارزش آن بیشتر از همان مبلغ پولی است که در آینده دریافت می گردد، زیرا پول موجود را می توان سرمایه گذاری کرد و بازده مناسبی به دست بیاوریم .
ارزش فعلی مبلغی مشخص در آینده:
با ذکر یک مثال ساده موضوع فوق را شرح می دهیم: شخصی دارای ۱٫۰۰۰ ریال می باشد و می خواهد بداند که با نرخ بازده مورد انتظار ۱۲% ارزش فعلی ان در ۲سال اینده چه قدر می باشد؟ مطلوب است: ارزش فعلی مشخص در آینده…
منابع:
مدیریت مالی ۱ تالیف دکتر مهدی تقوی، رشته های حسابداری و مدیریت
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.