توضیحات
فهرست مطالب
(Last Updated On: جولای 20, 2023)معرفی پرسشنامه های جرات ورزی: {روی لینکهای زیر کلیک کنید}
دانلود رایگان پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی
دانلود رایگان پرسشنامه جرات ورزی کاتلر و گیورا
____________________________________
پرسشنامه جرأت ورزی نوجوانان لی و همکاران:
قسمتی از مقیاس جرأت ورزی نوجوانان لی و همکاران (ASA):
پرسشنامه جرات ورزی نوجوانان دارای ۳۳ سوال بوده که توسط یول لی، ارنست تی. هالبرگ، آلن جی. سلمون و ریچارد اف. هاس در سال ۱۹۸۵ طراحی و ساخته شده است و هدف از این پرسشنامه سنجش میزان جرات ورزی در نوجوانان می باشد.
قسمتی از سوالات:
۱) شما و بهترین دوستتان ۴ بلیط برای بازی فوتبال دارید. ۲ دوست دیگرتان نیامدند. شما ماندید و ۲ بلیط اضافه. دوست صمیمی تان گفت: اگر بلیط های اضافه ات را به من بدهی، من سعی می کنم هر دو را بفروشم. دوست شما هر دو بلیط را فروخت. اما سهم پول شما را نداد.
الف) کار دوستتان را می پذیرید به خاطر اینکه فکر می کنید که او پول خوبی با فروختن بلیط ها به دست آورده است.
ب) با آرامش می گویید: پول مرا بده.
ج) می گویید: تو یک کلاه بردار هستی، اگر الان پول مرا ندهی، رابطه ام را برای همیشه با تو قطع خواهم کرد.
۲) مادرتان شما را برای خرید غذا به مغازه فرستاده است. مغازه شلوغ است و شما صبورانه در صف منتظرید که نوبتتان برسد و پول غذا را بدهید. مادرتان به شما گفته است که عجله کنید. ناگهان زنی با کارت خریدش به شما می زند و می گوید برای شما اشکالی ندارد اول من حساب کنم؟ من عجله دارم.
الف) شما از برخورد او خوشحال نیستید، ولی خود را آرام می کنید و می گویید: باشه و اجازه می دهید او اول برود.
ب) شما کارت خرید او را به عقب هل داده و از اینکه جای خود را در صف به او بدهید، امتناع می کنید.
ج) می گویید: بله متوجه هستم، ولی من هم عجله دارم و نمی توانم نوبتم را به شما بدهم. لطفاً در نوبت خودتان اقدام کنید یا به صف دیگری بروید.
۳) یک دوست مدرسه ای، دروغی در مورد شما در مدرسه پخش کرده است. در نتیجه بیشتر دوستانتان از شما دوری می کنند و پشت سرتان حرف می زنند. امروز تصادفاً در فروشگاه مدرسه با آن دوستتان برخورد می کنید. شما به او سلام می کنید گویی اتفاق نیفتاده است.
الف) با دوستتان صحبت می کنید و وانمود می کنید که نمی دانید او در مورد شما چه دروغی گفته است.
ب) شما می گویید: خوب، خوشحالم که بالاخره تو را پیدا کردم. ما مسائلی داریم که باید با هم تصفیه حساب کنیم، درغگو.
ج) شما می گویید: من به خاطر شایعه ای که تو در مورد من پخش کرده ای ناراحت هستم. من فکر می کردم تو دوست من هستی، و تعجب کردم که چنین کاری با من کردی. دوست دارم اگر دلیلی داری دوست دارم به من بگویی تا بتوانیم این موضوع را تمام کنیم.
۴) شما اغلب به خواسته های دوستانتان توجه می کنید. اگر چه یکی از دوستان شما خواسته هایی خیلی بیشتر از خواسته های دیگران دارد. در حقیقت فکر می کنید که تعدادی از این تقاضاهای دوستانتان نامعقول هستند و شما دارید مورد سوء استفاده قرار می گیرید. امروز دوباره دوستتان در خواست هایی برای کمک دارد.
الف) شما به او لطف می کنید و خواسته اش را برآورده می کنید چون صمیمیت برای شما خیلی مهم است.
ب) معذرت خواهی می کنید و به دوستتان می گویید که امروز برای کمک سرتان خیلی شلوغ است.
ج) به او می گویید: «شما قبلاً هم بارها از من درخواست کمک های زیادی کرده ای و خیلی از آنها نامعقول بوده است. این بار به تو می گویم نه. رابطه دوستی رابطه ای دو طرفه است».
۵) شما عضوی از تیم بسکتبال مدرسه هستید. مربی اجازه داده که هر کس برای بازی در این مسابقه فرصتی داشته باشد. فقط ۵ دقیقه مانده که مسابقه تمام شود و مربی هنوز شما را در بازی نگذاشته است.
الف) بلند می شوید و به سراغ مربی می روید و ناسزا می گویید و پا به زمین می کوبید.
ب) روی نیمکت می مانید و فکر می کنید که می توانید چیزهای زیادی را به وسیله تماشا کردن بازی دیگران یاد بگیرید.
ج) به مربی نزدیک می شوید و به او یادآوری می کنید که هنوز در بازی شرکت نکرده اید.
۶) شما امروز نمره امتحان تان را گرفته اید. بعد از صحبت کردن با همکلاسی هایتان احساس می کنید که یکی از جواب هایتان درست بوده ولی نمره نگرفته است. معلم تان را در راهرو می بینید.
الف) شما می گویید: سلام، من فکر می کنم که یکی از پاسخ های من درست بوده ولی نمره نگرفته است، ما می توانیم با هم بررسی کنیم.
ب) شما می گویید: سلام، من فکر میکنم شما با من خیلی غیر منصفانه برخورد کرده اید.
ج) شما فکر می کنید که الان زمان بحث کردن برای نمره نیست بنابراین به سادگی می گویید سلام و به راهتان ادامه دهید.
۲۷) شما در مسجد هستید. مسجد خیلی شلوغ است اما شما مکان خوبی را برای نماز پیدا کرده اید، سجاده را پهن می کنید و می روید تا وضو بگیرید. وقتی که بر می گردید کسی سجاده شما را جا به جا کرده و دو نفر در جای شما نشسته اند.
الف) چیزی نمی گویید، سجاده را بر می دارید و به دنبال جای دیگری می گردید.
ب) به آن افراد می گویید که شما اول آنجا بودید و از آنها می خواهید که به جای دیگری بروند.
ج) چیزی نمی گویید اما با عصبانیت به آنها خیره می شوید و امید دارید که آنها متوجه نگاه شما بشوند و از آنجا بروند.
۲۸) بعد از مدرسه برای خریدن مقداری شکلات به یک مغازه می روید. به محض اینکه از مغازه خارج می شوید، متوجه می شوید بقیه پول خود را درست نگرفته اید. به مغازه بر می گردید و به فروشنده می گویید، اما قبول نمی کند.
الف) به فروشنده می گویید: شما باید حرف مرا باور کنید. من می دانم که شما ۵۰ تومان به من نداده اید، از شما ممنون می شوم که آن را برگردانید.
ب) به فروشنده می گویید که هرگز به این مغازه بر نمی گردید و به دوستانتان هم می گویید که دیگر به این مغازه نیایند.
ج) به مغازه بر نمی گردید تا که این اشتباه را جبران کنید، اما به خودتان می گویید: «اجازه نخواهم داد که دیگر این اشتباه تکرار شود».
۲۹) پدر و مادرتان به شما یک کتاب جدید داده اند. شما با غرور آن را به خواهرتان که قصد دارد با زور و اجبار آن را برای یک روز قرض بگیرد نشان می دهید. نمی خواهید کتاب را در این زمان به او قرض دهید چون خودتان هنوز آن کتاب را نخوانده اید. اگر چه خواهرتان پافشاری می کند که کتاب را قرض بگیرد.
الف) به خواهرتان می گویید که تا زمانیکه آنرا نخوانید، نمی خواهید آن را به او قرض بدهید.
ب) چیزی نمی گویید و آنرا به خواهرتان می دهید چون تمایل ندارید که با او بحث کنید.
ج) از خواهرتان برای اینکه می خواهد وسایل شما را قرض بگیرد عصبانی هستید.
۳۰) شما با دوستتان بعد از مدرسه به بیمارستان رفته اید چون پای او در کلاس فیزیک پیچ خورده بود. شما برای شام دیر کرده اید و پدرتان از شما توضیح می خواهد. شما به او حقیقت را می گویید. او شما را یک دروغگو می خواند و به شما می گوید بدون شام به اتاقتان بروید.
الف) به اتاقتان می روید، فکر می کنید که این تنها راهی است که آرامش را در خانه شما حفظ می کند.
ب) شما دوباره به پدرتان می گویید که چه اتفاقی افتاده و پیشنهاد می کنید که او به بیمارستان و معلمتان تلفن بزند.
ج) شما به پدرتان می گویید من لایق این نوع تنبیه نیستم و نمی خواهم به اتاقم بروم.
۳۱) شما و دوستتان به خانه یکی از همکلاسی هایتان می روید. شما نمی دانید که همکلاسی تان خوب است یا نه و پدر و مادرش در خانه نیستند. در حالیکه تلویزیون تماشا می کنید همکلاسی تان به شما و دوست تان پیشنهاد می کند که سیگار بکشید. دوستتان می پذیرد و سیگار را روشن می کند. شما نمی خواهید سیگار بکشید اما دوست و همکلاسی تان شما را مسخره می کنند و به شما می خندند.
الف) شما محکم می ایستید و می گویید: نه، من نمی خواهم سیگار بکشم اما حدس می زنم شما از این کار خوشتان می آید.
ب) شما واقعاً نمی خواهید این کار را بکنید، ولی سیگار را می کشید چون نمی خواهید آنها به شما بخندند.
ج) هیچ چیزی نمی گویید، اما بلند می شوید و خانه را ترک می کنید و نمی خواهید که هرگز به آنجا برگردید.
۳۲) یکی از دوستان صمیمی تان برای کاپیتان شدم در تیم بسکتبال کاندید شده است. یک بازیکن دیگر که اعتقاد دارید کاپیتانی بهتری خواهد داشت نیز کاندید شده است. شما با بالا بردن دستتان باید رأی بدهید. اگر به دوستتان رأی ندهید احساسات او را جریحه دار می کنید.
الف) به بازیکنی که اعتقاد دارید بهتر است رأی می دهید.
ب) نمی خواهید که دوستتان ناراحت شود بنابراین می گویید این کار بی معنی است و من رأی نمی دهم.
ج) ناگهان به یاد می آورید که باید کار دیگری انجام دهید، خودتان را تبرئه می کنید و می گویید: و جلسه رأی گیری را به خاطر کار پیش آمده بدون رأی دادن ترک می کنید.
۳۳) شما می خواهید بعد از مدرسه به خانه دوستتان بروید تا به کاستی جدید گوش کنید و مادرتان به شما اجازه داده است. با اشتیاق از مدرسه به خانه بر می گردید، کتاب هایتان را می گذارید و دارید خانه را ترک می کنید که مادرتان می گوید: می خواهم اتاق نشیمن را تمیز کنی، امشب مهمان داریم و من خیلی کار دارم.
الف) شما وانمود می کنید که نمی شنوید مادرتان چه می گوید و بیرون می روید.
ب) به مادرتان می گویید: شما به من اجازه دادید بیرون بروم، این عادلانه نیست که بخواهید من در آخرین دقایق رفتم در خانه بمانم.
ج) به مادرتان می گویید شما همیشه برنامه های مرا به هم می ریزید و در را محکم به هم می زنید.
منابع:
Lee, D. Y., Hallberg, E. T., Slemon, A. G., and Haase, R. F. (1985). An assertiveness Scale for Adolescents, Journal of Clinical Psychology, 41, 51-57.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.